در فرانسه، انستیتوی فرانسوی روابط بینالملل(French Institute of International Relations) یکی از مراکزِ مستقلِ پیشگام در پژوهش، اطلاعرسانی، و بحث و مناظره دربارة مسائل عمدة بینالمللی است. این انستیتو در سال ۱۹۷۹ به همت تیری مونتبریال(Thierry de Montbrial) بنیان گذاشته شد و رسماً بهعنوان یک سازمان غیرانتفاعی شناخته میشود (قانون سال ۱۹۰۱). این انستیتو تحت هیچگونه نظارت دولتی قرار ندارد و دستور کار پژوهشی خود را آزادانه تعیین میکند و معمولاً پژوهشهای خود را به صورت مکتوب یا در اینترنت منتشر میسازد. دیدگاههایی که در این مقاله مطرح شدهاند، صرفاً افکار نویسنده بوده و لزوماً بازتاب دیدگاههای رسمی این انستیتو نیستند.
مرکز بررسیهای استراتژیک نیز با هدف توجه دادن کارشناسان و تحلیلگران کشور، و همچنین جهت اطلاعیابی مدیرانی که در معرض مسائل و تصمیمگیریهای راهبردی هستند، نسبت به ترجمه و بنا به مورد انتشار محدود یا عمومی مجموعهای از متون راهبردی اقدام میکند.
***
در این روایت که مورد توجه اکثر کشورهای غربی قرار گرفته است، کردها مردمی دوست و سکولار و درگیر جنگی جهانی علیه تروریسم ترسیم میشوند.[2] با همة این اوصاف، هنوز شکاف زیادی بین روایت کلان استوار بر ایدئولوژیهای ملیگرایان و واقعیت جامعه کردستان وجود دارد. ما در مقالات دیگر به ابعاد مختلف این واگرایی پرداختهایم.[3] بنابراین، ما همچنان اعتبار این روایت را زیر سؤال میبریم: اگر این واقعیت جامعة کردستان است، پس چطور میتوانیم تاریخچه ۳۷ سال جهادگرایی در کردستان، حضور گستردة ایدههای جهادی از یک نسل به نسل بعد و گذار شبهنظامیان از نهضت اسلامی کردستان به انصار و داعش را توضیح دهیم؟
رسانههای ملیگرای کرد در راستای تقلیل خاستگاههای این جهادیهای کرد تلاش میکنند: «آنها کردهای واقعی نیستند» یا «از جاهای دیگر میآیند». این انکار، واقعیتها را نادیده میگیرد. با وجود این، ما باید قبول کنیم که جهادگرایی همواره در جامعة کردستان جای داشته است. جهادیهای کرد از افغانستان یا عربستان سعودی نمیآیند، بلکه ریشه در اعماق جامعة کردستان دارند: زبان آنها، خصوصاً نسل سوم، کردی است و در مدارس حکومت اقلیم کردستان تحصیل کردهاند، هرچند ممکن است موفق به اخذ مدرک پایان تحصیلات نشده باشند. این جهادیهای شبهنظامی در واقع بخشی جداییناپذیر از جامعة کرد عراق هستند که بیش از یک قرن است که ۹۴ درصد آن را مسلمانان اهل سنت تشکیل دادهاند. در واقع، اسلام از نظر الگوها و چارچوب اندیشه، اصل حاکم بر این جامعه بوده است.
با اینکه این اصل ذاتاً کثرتگرا بوده و میتواند پیکرهبندی[4] شود، اما همزمان مطابق با واقعیتهای نمایندگان خود پیکرهبندی میشود. ارتباط پویایی بین جهادیها و اسلام وجود دارد: کردهای داعشی به نام اسلام است که خودروهای بمبگذاری شده خود را منفجر میکنند. هرچند، این ارتباط بیشتر یک برساختة موقعیتی[5] محسوب میشود تا ساختاری. اسلام سخن نمیگوید؛ بلکه در مسیر حرکت پیروانش به سخن درآمده است؛ اما این مسیر حرکت در گذشته و حال حاضر با فرهنگ خشونت در کردستان ارتباط متقابل داشته و آن را برمیانگیزد: دستکم یک قرن است که کردستان سرزمین آتش و خون، خط مقدم جنگ بین ملیگرایان کرد و برخی دیگر از دولتهای منطقه بوده است. از زمان انقلابهای جهان عرب، اقلیم کردستان به دفعات عرصة درگیری بین جوانان کرد و نیروهای حکومتی شده است. همچنین عمدتاً از رهگذر شبکههای اجتماعی شاهد اشکال جدیدی از خشونت بوده است: به عنوان نمونه، تصورات جهادیها تحت تأثیر صحنههای هالیوودی خشونت قرار دارد. در کنار همه این عوامل، ظهور طبقات اجتماعی جدید، اجرای تأثیربرانگیز سازوکارهای محرومیت اجتماعی و تبعیض (یک نسل بدون امید یا تحصیل، متزلزل و مستأصلِ محکوم به زندگی در خیابانها[6])، در حال ایجاد جبهههایی برای تداوم مسیر حرکت جهادیهای کرد هستند؛ و در نهایت، ادغام سه نهضت اسلامی عمده (اتحاد اسلامی کردستان، گروه اسلامی کردستان و نهضت اسلامی کردستان) در نظام سیاسی حکومت اقلیم کردستان باعث سرخوردگی بسیاری از چهرههای اسلامگرایی شده است که معتقدند رادیکالیسم معنای تازهای به زندگی آنان بخشیده است و این سرخوردگی همچنان ادامه خواهد داشت. این واقعیت که اسلامگراها، کسانی که اغلب بسیار جوان هستند، احزاب سیاسی را برای پیوستن به دولت اسلامی یا القاعده ترک میگویند، نشانهای است که نسل اول نهضتهای اسلامی با موفقیت در نظام سیاسی کردستان ادغام نشدهاند. به همین دلیل، ملیگرایان اغلب آنها را به توانمندسازی شبهنظامیان برای پیوستن به سازمانهای تروریستی متهم میکنند.
در هر صورت، هشت دلیل رادیکال شدن جوانان کرد که در بالا ذکر شد (اسلام، فرهنگ خشونت، جهانی شدن خشونت، شبکههای اجتماعی، انقلابهای جهان عرب، محرومیت اجتماعی و ادغام نهضتهای اسلامی در نظام سیاسی) باید مورد تجزیه و تحلیل بیشتر قرار بگیرند و ما امیدواریم در آینده در این راستا گام برداریم.
برای مطالعه و دریافت متن کامل این گزارش، از لینک دانلود زیر استفاده کنید.
[1] .A. Ali, Le Nationalisme kurde [Kurdish Nationalism], Erbil, Rojhalat, 2008.
[2] .O. Weber, op. cit, [1]
[3] .A. Bakawan,"Lechec du nationalisme kurde: fragmentation, partisanisation, milicisation" [The
Failure of Kurdish Nationalism: Fragmentation, Partisanism, Militisation], Confluanes Mdditerrane,
Vol. 1/2017 (No. 100), pp. 89-100.
[4]. configured
[5]. situational construction
[6].در سال ۲۰۰۸ و به دنبال توسعة اقتصادی حکومت اقلیم کردستان، ما رهبری گروهی پژوهشی در کردستان را دربارة جوانان و رابطه آنها با جهان سیاسی برعهده داشتیم. از زاخو تا حلبچه و دهوک و اربیل و کرکوک و سلیمانیه، با ۵۳۶۶ نفر مصاحبه کردیم. در پاسخ به این پرسش: «کدام یک از بازیگران زیر بهترین موقعیت برای نمایندگی منافع جوانان را دارند؟» ۹۱ درصد از پاسخدهندگان فکر میکردند که احزاب سیاسی در راستای نمایندگی منافع آنان گام برنمیدارند؛ ۹۶ درصد فکر میکردند که پارلمان و حکومت نیز به همین منوال هستند؛ ۲۱ درصد به اتحادیههای تجاری اعتماد داشتند. نتایج این پژوهش در کتابی در کردستان منتشر شد:
A. Bakawan, Komalgairech [The Black Society], Sulaimani, Andesha Publishing, 2013.