در این ویدیو، به صورت واضح مشخص است که سربازان داعش به خوبی آموزش دیده، تامین مالی و تسلیحاتی شده و از آمادگی رزمی نسبتاً بالایی برخورداراند. این ویدیو شامل برخی نکات جالب است از جمله: همگی این گروهان، لباس رزم سازمانی داعش به رنگ «کویری» به تن کرده، از صندلهای یکسان که هم اکنون از بوکوحرام در نیجریه تا الشباب در سودان و داعش در موصل از آنها میپوشند استفاده کرده، و به نوعی تمامی پارامترهای شناسایی رزمی سربازان دولت اسلامی را دربر داشتند.
همچنین بررسی دقیقتر ویدیو نشان میدهد که تهیهکنندگان آن زمان زیادی دراختیار داشته و تمامی آثار تعریق، آفتاب سوختگی و نامرتبی عملیاتی را «روتوش» کرده و در نهایت ظرافت گرافیکی به تصویر کشاندهاند. علاوه بر این، هیچ گونه آثار خط و خش بر سلاحها دیده نشده و پرواضح است که تسلیحات آنها جدیدا خریداری شده است. با این حال، سلاحهای سنگین «AKM-S» چندان آماده نبوده و نشانههای مستعمل بودن آنها قابل مشاهده است. همچنین در پسزمینه ویدیو، دو خودرو «تویوتا مستعمل» مشاهده میشود که از نوع قدیمی بوده و مانند خودروهای تاکتیکی صفرکیلومتر داعش در عراق و سوریه نیست.
همچنین وزارت اعلامی داعش روز شنبه با انتشار یک ویدیو کوتاه حرفهای نشان داد که جمعه شب گذشته، 15 شبهنظامی شیعه حوثی را در نزدیکی صنعا اعدام کرده است. این افراد به سه روش استفاده از گلوله، سربریدن با چاقو و انهدام سر با بلوک سیمانی بزرگ جان خود را از دست دادند. داعشیون یمن اعلام کردند که این عملیات، «جهاد حذف مرتدین» نام دارد. با بررسی تطبیقی این جنایت با دیگر جنایتهای پیشین داعش در عراق و سوریه، مشخص میشود که یکی از بیرحمانهترین عملیاتهای داعش در یمن رقم خورده است.
"دولت اسلامی" در نوامبر سال گذشته اعلام کرد که تقاضای بیعت جهادی های لیبی، الجزایر، شبه جزیره سینا، یمن و عربستان سعودی را پذیرفته و برای نشان دادن قدرت و اختیارات خود تشکیل ولایات (فرمانداری ها) را در این مناطق اعلام کرد.
از شروع سال جدید میلادی، اعضای سابق طالبان افغانستان و پاکستان و نیز گروه شبه نظامی بوکوحرام در نیجریه نیز وفاداری شان به دولت اسلامی را اعلام کردند.
اما علیرغم تبلیغات در باره این بیعت ها، واقعیت این است که حضور دولت اسلامی و قدرتش در خارج از سوریه و عراق، بسیار محدود است.
قدرت انصار بیت المقدس در شبه جزیره سینا و بوکوحرام در نیجریه- گروه های قوی تری که به دولت اسلامی پیوسته اند- در حال کاهش است. در مورد بوکوحرام شاید بتوان گفت که دلیل زوال قدرتش پیوستنش به دولت اسلامی بوده. علاوه بر این معلوم نیست تا چه حدی این گروه اختیارات و صلاحیت ابوبکر البغدادی را قبول کرده است.
اگر چه در لیبی، دولت اسلامی از جنگ داخلی این کشور استفاده کرده و در حال تقویت حضورش در لیبی است، هنوز یک نیروی ضعیف محسوب می شود. نفوذ دولت اسلامی در سایر نقاط، حتی از این حد هم کمتر است.
ولی تجربه عراق و سوریه و افزایش حضور نیروهای داعش در لیبی نشان می دهد که این گروه در جاهای بی ثبات و ناآرام رشد می کند، جاهایی که در سراسر خاورمیانه و آفریقا به وفور دیده می شود. به دلیل همین واقعیت، باید حمله بمبگذاران به دو مسجد در یمن را بسیار هشداردهنده دانست.
اکنون جمهوری یمن بیش از دو ماه است که به تصرف گروه شیعه الحوثی موسوم به «انصار الله» درآمده است و رئیس جمهور این کشور، محمد عبده ربه منصور هادی مجبور به فرار از شهر عدن پایتخت دوم این کشور به ریاض شده است. القاعده شبه جزیره عربستان و یمن «AQAP» سالهاست در این کشور فعالیت میکند. اما شاید بزرگترین شانس تکفیریها برای گسترش دامنه توحش خود در این کشور فقیر عربی، اشغال مناطق سنی نشین یمن توسط شیعیان حوثی بوده است. پیشتر این گروه میان اهل تسنن میانه رو یمن از نفوذ چندانی برخوردار نبود. با این وجود، تمامیت خواهی حوثیها در سپهر سیاست یمن، نوعی کینهتوزی و خونخواهی را میان اکثریت اهل سنت این کشور برانگیخته است. لذا ما شاهد آنیم که اهل سنت یمن در کنار طیف وسیعی از سنی مذهبهای کشورهای عربی، از حملات وسیع هوایی سعودی و همپیماناناش به یمن پشتیبانی کرده و خواستار «مداخله بیشتر در یمن» هستند.
طی دو دهه گذشته، نیروهای حوثی بخشهای بزرگی در شمال و شمال غرب یمن را در اختیار خود داشتند و بدون مداخله نیروهای دولتی، حیات خلوتی برای جهان تشیع در حجاز محسوب میشدند. اما با بیتوجهی و ناآگاهی حوثیان و حامیان خارجیشان از وضعیت ژئوپلیتیک و ژئواستراتژیک قومی-سیاسی یمن، تمامی خاک این کشور برای شیعیان ناامن شده است. پرواضح است که اکنون تمامی زیرساختهای حیاتی یمن به همراه تسلیحات سنگین ارتش این کشور در اثر حملات ائتلاف سعودی نابود شده است. چنین حجم خسارتی برای کشور فقیری مثل یمن، بزرگترین فاجعه تاریخی محسوب میشود. دورنمای اقتصادی-سیاسی این کشور پس از جنگ روشن میکند که، فقر و توسعه نیافتگی انسانی در این کشور به شدت افزایش یافته و زمینه تداوم و تعمیق حضور بنیادگرایان را افزایش خواهد داد.
من فکر میکنم با تعهد دولت ریاض به ارسال تسلیحات سنگین به دست حامیان منصور هادی، چند خطر مهم متوجه منافع راهبردی تهران در منطقه خواهد شد. ازجمله:
در صورت تقسیم یمن به دو بخش شمالی(شیعه نشین) و جنوبی(سنی نشین)، حجم هزینه راهبردی ایران در شبه جزیره عربستان افزایش جهشی خواهد یافت. این امر به دلیل ناتوانی دولت صنعا در اداره امور رفاهی مردم و ویرانی زیرساختهای اقتصادی این کشور خواهد بود.
اگر منصور هادی رئیس جمهور رسمی یمن بتواند در عدن تشکیل کابینه مجدد بدهد، شکست واضح سیاسی برای دیپلماسی عمومی تهران و متحدانش خواهد بود.
ناکارآمدی احتمالی حوثیها در تامین امور عمومی جامعه، به نارضایتی و بدگمانی مردم نسبت به اتحاد با تهران دامن خواهد زد.
حتی در صورت عقب نشینی و شکست داعش در عراق، زمینه صرف هزینههای سنگین لجستیکی و امنیتی ایران و متحدانش در کشور بزگ و پیچیده یمن فراهم خواهد شد.
این جنگ نیابتی میان تهران و ریاض، با توجه به تغییرات معنادار سیاسی در راس هرم قدرت در عربستان، امکان بروز تنش بیشتر و لاینحل ماندن اختلاف نظرات میان طرفین تا حداقل یک دهه دیگر وجود خواهد داشت.
و در نهایت، با توجه به حساسیت مرحله کنونی مذاکرات اتمی میان ایران و کشورهای 1+5، شکنندگی اوضاع امنیتی منطقه، ممکن است به تصحیح فرایند پیشروی مذاکرات از طریق فشار لابیهای عربی و یهودی ضربه وارد کند.
با توجه به این سناریوهای منفی احتمالی، لازم است دستگاه سیاست خارجی و امنیت خارجی جمهوری اسلامی ایران نگاه جدید و چندبعدی و هوشمندانهای را نسبت به اوضاع حاضر یمن در پیش گرفته و از احتمال افزایش هزینهکردهای راهبردی بکاهد. لذا پیشنهاد میشود:
تکبعدی نگری نسبت به اوضاع یمن از سوی تهران تصحیح شده و با معادله سیاست خارجی «برد-برد» به موضوع نگریسته شود. پرواضح است که عربستان سعودی از دیرهنگام در یمن صاحب نفوذ و منافع بوده و دورنمای حذف این کشور در معادلات راهبردی یمن غیرممکن مینماید.
دیپلماسی عمومی ایران به همراه شبکههای رسانهای عربی، از ایجاد حساسیت مذهبی و قومی میان اهل سنت پرهیز کرده و با هوشمندی، اتفاق و اتحاد میان افکار عمومی عربی را القا کند.
مذاکرات غیررسمی و رسمی غیررسانهای جدی با هدف نیل به یک اتفاق نظر با ریاض جریان یافته و تلاش شود به نقاط مشترک در حل بحران امنیتی یمن نائل آیند.
و در نهایت، دستگاه دیپلماسی و دیگر نهادهای درگیر اوضاع خارجی خاورمیانه در نظام، از موازیکاری و ناهماهنگی میان یکدیگر پرهیز کرده و دولت و دیگر نهادهای نظامی و امنیتی رویه مشترک و هماهنگی را در قبال تحولات شکننده وخطرناک یمن در پیش گیرند.
.
.