در مقدمه این مقاله آمده است:
پیشینه تقابل و دشمنی ایالاتمتحده آمریکا با جمهوری اسلامی ایران در ابعاد مختلف از یکسو و چالشهای نظامی اخیر دو کشور از سوی دیگر، لزوم بررسی تهدیدات نظامی این کشور علیه ج.ا. ایران با رویکردی آیندهپژوهانه را ضروری جلوه میدهد. از زمان وقوع انقلاب اسلامی و تغییرات اساسی در سیاست خارجی ایران، اختلافات جمهوری اسلامی و آمریکا در ابعاد مختلف: سیاسی، اقتصادی، امنیتی، اجتماعی و اندیشهای، سایبری و فرهنگی آغازشده است (مینائی و هادی نژاد، 1397). بر این اساس، طی بیش از سه دهه گذشته، روابط ایران و آمریکا با فراز و نشیبهایی چون جنگ محدود تا تعامل در حوزههایی که منافع مشترک وجود داشته همراه بوده است.
حمله آمریکا به هواپیمای مسافربری و همچنین سکوهای نفتی ج.ا.ایران و همچنین ترور نوابغ و فرماندهان نظامی ایران، نمونهای از جنگ محدود دو کشور است؛ در مقابل تعاملاتی برای سرنگونی طالبان و مبارزه با تجارت مواد مخدر و یا اتحاد ناخواسته بالفعل و ضمنی در حمایت از دولت مرکزی عراق در درگیری با داعش (انتصار، 1395) ازجمله تعاملات ایران و آمریکا محسوب میشوند. تقابل دو کشور دارای پیشینه نسبتاً طولانی است و چالشهای اخیر در حوزههای: تروریسم نظامی و اقتصادی، چالشهای هستهای، جنگهای نیابتی، برنامه موشکی، امنیت رژیم صهیونیستی، ادعای حقوق بشری و ... بر شدت آن افزوده است. مضاف بر این، ملاحظه نظریات و نوع نگرش سیاستمداران و فرماندهان نظامی آمریکا نسبت به ج.ا.ایران تردیدی در مقاصد خصمانه آمریکا علیه ج.ا. ایران باقی نمیگذارد (کوچکی، 1390: 2)
آیندهپژوهی بهعنوان یک مقوله میانرشتهای در پی کشف و شناسایی آیندههای ممکن، محتمل و مطلوب و کاربست آن در زمان حال است. هدف آیندهپژوهی، تولید روشمند دانش راهنما و استفاده بیشتر از ملاحظات آیندهمحور در فرآیند تصمیمگیری است (میچیچ، 1387: 11). بهبیاندیگر، آیندهپژوهی یعنی مهیا بودن برای آینده و استخدام منابع موجود به بهترین وجه ممکن در راستای ارزشها و اهداف (ملکی فر و دیگران، 1392: 98). آیندهپژوه به رشتههای مختلفی گریز میزند تا بتواند از مجموعهٔ مطالعات میانرشتهای خود، به ایدههای بدیع و کارآمدتر دست پیدا کند. هدف آیندهپژوه این است که از خلال یک بافت پژوهشی پیشروگرا به دیدگاهی اجمالی برسد.
آیندهپژوهی دارای روشهای متعددی است که روش دلفی و تحلیل تأثیر متقابل ازجمله آنهاست (Pooper, 2008). امروزه پروژهها و تحقیقات آیندهپژوهی عمدتاً با بهرهگیری از رویکردهای ترکیبی متناسب با فضای مسئله انجام میپذیرد و پژوهش حاضر نیز با ترکیب دو روش دلفی فازی و تحلیل تأثیر متقابل به دنبال پاسخگویی به سؤالات تحقیق است. دلفی یک روش تصمیمگیری گروهی خبره محور بوده که به دنبال دستیابی به یک اجماع بر روی یک موضوع خاص است (Ocampo et al, 2018). ضمن آنکه با کاربرد تئوری فازی در فرآیند دلفی، نقایصی مانند عدم دسترسی به اطلاعات دقیق، متأثر بودن اظهارنظرهای خبرگان و تصمیمگیرندگان از ذهنیات فردی و دشواری ارائه تمام دانش فرد در قالب تنها یک عدد مرتفع میشود (Jafari, 2007:44).
در روش تحلیل تأثیر متقابل تلاش میشود تا تأثیر (یا احتمال تأثیر) یک متغیر بر متغیر دیگر پیشنگری شود و مجموع این اثرات متقابل محاسبه شود. مهمترین رویکرد این روش این است که بخواهیم بر اساس رأی متخصصان احتمال وقوع رویدادهای مختلف یا نیروهای پیشران متفاوت را بهطور مستقل تعیین و علاوه بر آن، نظر ایشان را برای احتمال وقوع یک رویداد در صورت وقوع سایر رویدادها و تأثیر متقابل آنها برهم جویا شده و بررسی نماییم (حاجیانی و همتی، 1394).
روش تحلیل تأثیر متقابل، کاستیهای موجود در روشهایی چون دلفی را در سازوکار کشف تأثیرات متقابل برطرف ساخته است. بر همین قیاس، دستیابی همزمان به برخی از نتایجی که از طریق روش دلفی پیشبینی میشود، میتواند دشوار و یا حتی غیرممکن باشد (بلالی، 1391). لذا در تحقیق حاضر از ترکیب این دو روش استفاده کرده و پس از شناسایی و تقلیل پیشرانهای اولیه با کمک روش دلفی فازی، از روش تحلیل تأثیر متقابل برای تعیین پیشرانهای کلیدی استفاده میشود.
مسئله اصلی تحقیق حاضر این است که چگونه با رویکرد آیندهپژوهانه میتوان تهدیدات نظامی آمریکا را قرین بهواقع پیشبینی نمود تا رویکرد مقابلهای ایران، از حالت منفعل و اثرپذیر به حالت فعال، تهاجمی و اثرگذار در دوره زمانی بلندمدت تبدیل گردد. لذا انتظار میرود خروجی و دستاورد این تحقیق با تعیین پیشرانهای اصلی و کلیدی تهدیدات، بتواند شناخت کافی از تهدیدات آینده نظامی برای تصمیمگیران و تصمیمسازان کشور ایجاد نماید. بنابراین هدف اصلی تحقیق حاضر را میتوان پاسخگویی به این سؤال دانست که: پیشرانهای اصلی و کلیدی تهدیدات نظامی ایالاتمتحده آمریکا علیه جمهوری اسلامی ایران کدماند؟
برای مطالعه و دریافت متن کامل این مقاله، روی لینک زیر کلیک کنید.