تحولات مثبت در مذاکرات هستهای در ماه رمضان/ تشکر از رسانهها در تحقیق برجام/ برجام، کم هزینه ترین راه برای نیل به اهداف ملی/ بیانیه خوانی در مذاکرات گذشته/ معنی واقعی مذاکره/ عواقب ادامه روز گذشته/ تعطیلی سیستم بانکی/ معنای پرونده کشور به فصل هفت/ احتمال وقوع جنگ/ شکست هر راهبردی به غیر از برد-برد/ توافقات با طرف مقابل در مسیر برجام/ باور پذیر نبودن حل مسئله pmd/ موفقیتهای ناشی از برجام/ برجام به مثابه پس گرفتن خانه غصبی / پس گرفتن خانه و اجاره دادن اتاقهای آن/ تشکر از دست اندرکاران تحقق برجام/ نقش ارشادات و حمایت رهبری در پیروزی هستهای/ عظمت کار مستلزم مشارکت همگان/ عبور از برجام و کنار گذاشتن مسائل حاشیهای / زمان استفاده از میوه درخت برجام/ مخالفان برجام/ بعضی شعاره، بهانه برای دشمن/ افزایش قدرت ملی بدون بهانه دادن به دشمن/ موضوع هستی از محصولات ایران هراسی/ اقدامات برخی در راستای ایران هراسی/ اهداف برجام/ افزایش تیرهای غلط به سمت انسان موجب اجر بیشتر نزد خداوند/
بسم الله الرحمن الرحیم
الحمدلله رب العالمین و صلی الله علی سیدنا و نبینا محمد و آله الطیبین الطاهرین و صحبه المنتجبین
افطار امشب با رنگ و بوی خاصی است و عمدتاً برای تشکر از همه آنهایی است که در زمینه حل یک معضل و مشکل بزرگ ملی، که شکل بین المللی به خود گرفته بود، قدمهای مؤثر و کارسازی برداشتند.
علت اینکه امشب افطار را به این عنوان از عزیزان دعوت کردیم این است که شب بیست و هفتم ماه مبارک رمضان است و پارسال روز بیست و هفتم ماه مبارک رمضان مذاکرات به نتیجه رسید. توافق هستهای در سال گذشته در بیست و سوم تیر ماه، که بیست و هفتم ماه مبارک رمضان بود، به نتیجه رسید که از دید من به نتیجه رسیدن دعاهای مردم در
شبهای نورانی ماه مبارک رمضان بود.
ما باید از همه آنهایی که در این مسیر تلاشکردند تشکر و سپاسگزاری کنیم؛ به ویژه از رسانهها که - یک بار که جلسهای راجع به برجام داشتیم کمتر از رسانههای کشور نام بردیم - برای اطلاع رسانی خدمت بزرگی کردند و هنوز هم باید به این خدمت ادامه بدهند.
حرف اصلی امشب من این است که راه دیگری به غیر از برجام برای رسیدن به اهداف و منافع ملی ما وجود نداشت؛ لااقل اگر بخواهم با تعبیر دقیق تری بگویم کم هزینه ترین راهی بود که ما را به اهداف ملی مان رساند.
ما در مسئله ای، به تعبیر خودشان، روبروی جامعه جهانی قرار گرفته بودیم. واقعیت این است که در برابر قدرتهای بزرگ قرار گرفته بودیم. باید چه میکردیم؟ حدود 10-11 سال، یعنی از سال 1381 که این ماجرا شروع شد تا سال 1392 که این دولت زمام کار اجرایی را در دست گرفت، این ماجرا ادامه داشت؛ البته در دولت ما هم حدود سی ماه طول کشید که آن را به مقصد برسانیم.
البته مذاکره به مفهوم ظاهری وجود داشت. یک معنای مذاکره این است که میزی باشد که این طرف و آن طرفش صندلی و ما هم صحبت کنیم. این یک جور مذاکره است که یک بیانیه ما میخوانیم و یک بیانیه طرف مقابل و جلسه بعدی و شهر و کشور بعدی را اعلام میکنیم، این یک جور مذاکره است. ممکن است صد سال طول بکشد و به جایی هم نرسیم. مذاکره به معنای واقعی این است که قدم به قدم ببینیم اهداف، حرف و مقاصد طرف مقابل چیست و حرف و مقاصد ما چیست؟ یکی دو قدم ما و یک قدم و نیم قدم هم طرف مقابل بردارد. نمی شود به طرف بگوییم تو باید بنشینی و هرچه ما فرمودیم باید اطاعت کنی. اسم این مذاکره نیست و مسائل حل و فصل نمی شود، بلکه ادامه دعواست.
اگر دعوا را ادامه میدادیم نتیجه چه میشد؟ طبق برنامهای که بود امروز فروش نفت ما کم کم به نزدیک صفر میرسید. ما میدانیم که نباید کشور و اقتصاد آن متکی به تک محصولی باشد، این حرف درست است، اما برای اینکه از این تک محصولی نجات پیدا کنیم برنامه ریزی بلند مدتی نیاز است؛ یک ساله، دوساله یا سه ساله نمیشود، بلکه باید قدم به قدم فاصله بگیریم. اتفاقاً در این دولت این کار انجام شده؛ یعنی در بودجه سال 1394 کم ترین اتکا ما به نفت بود. سیستم بانکی ما هم از طریق صرافی تعطیل شده بود. همان کارهایی که انجام میشد. چند تا بانک هم پیدا کرده بودیم پولهایی را که میخواستیم جا به جا کنیم با ده درصد، دوازده درصد، پانزده درصد و این اواخر بیست درصد، و با معطلی، مشکلات و ریسکهای فراوان برای ما جا به جا میکردند.
در خرید جنس هم منحصر به چند کشور بودیم. نمیتوانستیم در رقابتی آزاد خرید کنیم. چیزی هم میخواستیم بفروشیم دچار مشکل بودیم. از این بدتر در مسیری بودیم که هر لحظه احتمال برخورد نظامی وجود داشت. وقتی پرونده کشوری را به شورای امنیت میبرند و کم کم داخل فصل هفت و بعد مواد 40-41 میکنند و به مرز ماده 42 میرسانند، معنایش این است که هر زمانی امکان دارد کشور دچار برخورد نظامی شود و مفهوم و معنایش هم روشن است.
پس یک راه این بود که همان راه را ادامه میدادیم، مشکلات هم روز به روز بیشتر میشد و احتمال جنگ هم وجود داشت، حال اینکه نظر مردم چه بود، فرض میگیریم که مردم موافق بودند و وارد این مسئله نمی شوم.
یک راه هم این بود که این مسئله را از طریق مذاکره جدی با طرف مقابل پیگیری کنیم و با راهبرد برد برد هم ما و هم طرف مقابلمان برنده باشیم.
به نظر من اگر ما از طریق راهبرد برد برد حرکت نمی کردیم موفق نمی شدیم. این را در انتخابات 1392 به صراحت به مردم گفتیم. یکی از وعدههای اصلی من به مردم همین بود و به نظر من مردم در انتخابات سال 1392 به این راه، مسیر و راهبرد رأی دادند. از این هم میگذریم، ما وارد عمل شدیم.
ما در مسیر برجام با طرف مقابل به توافقی رسیدیم که با آن توافق از فصل هفتم، که تهدیدی برای صلح و امنیت بینالملل باشیم، خارج شدیم. تحریمها برداشته شده و در بخش نظامی مشکلاتی را که پیش روی ما بوده کم کردهایم و این مسیر، مسیر تقویت برنامه دفاعی کشور است. مسئله پی ام دی را حل کردیم که موضوعی به ظاهر بسیار پیچیده بود که برخی معتقد بودند اصلاً راه حل ندارد. وقتی همه راه حلها را میگفتیم که اینها راه حل مذاکراتی دارد، به ما میگفتند فرض بگیریم خوش بینی شما درست باشد، پی ام دی را چه میکنید؟ به آنجا به مشکل برمی خورید. به خاطر پی ام دی میگفتند ما وارد بازی نشویم. اصلاً بحث این بود که مذاکره و وارد بازی شدن فایده ندارد؛ چون آخر آن کوچه بن بست، یعنی همین پی ام دی، است و وقتی ما میگفتیم این کوچه باز میشود و دیواری است که به راحتی میشود آن را خراب کرد – البته خیلی راحت نبود – کسی باور نمی کرد.
در این مسیر جلو آمدیم. در مجموع موفقیت بزرگی را برای کسب منافع مان به دست آوردیم؛ از جمله هر بشکه نفتی که صادر میکنیم، هر بشکه از معیانات که صادر میکنیم، هر بخش جدیدی از فیلد گازی که استخراج میکنیم و هر کشتی بزرگی که حرکت میکند و در ساحل ایران پهلو میگیرد، هر معامله بانکی که انجام میگیرد، هر توافق کار گزاری که بانک انجام میدهد، هر ال سیای که باز میشود، هر مذاکرهای که برای سرمایه گذاری انجام میشود و بالاتر، هر گونه معاملهای که در زمینه هستهای صورت میگیرد، که ما uf6 بفروشیم و کیک زرد بخریم و یا سایر بخش هایی که در فناوری هستهای قدم به قدم ورود پیدا میکنیم و در عین حال حق فناوری هستهای که مردم خواهان آن بودند و تا دیروز میگفتند این حق مشروع و از آن شما نیست، نباید انجام دهید، نا مشروع و برخلاف قوانین بین المللی است، امروز این مشروعیت را به دست آورده ایم.
خانهای که به حق برای ما بود ولی طرف مقابل ادعای آن را کرده بود و به دادگاه رفته و در دادگاه بدوی پیروز شده بود. به آنها گفته بودند که خانه مال اینها نیست و تصرف غیر قانونی کردهاند، به تجدید نظر هم رفته بود ولی باز موفق شده بودند. بدوی، آژانس و تجدید نظر هم شورای امنیت بود. ما مرتب میگفتیم این خانه برای ماست. اما آن مأمور پلیس برمبنای حکم دادگاه عمل میکند، حال شما مرتباً بگویید این دادگاه غیر قانونی و غلط است و من قبولش ندارم. این حقیقت نیست ولی متأسفانه واقعیت است.
ما این خانه را پس گرفتیم و ثابت کردیم که رأی دادگاه بدوی و تجدید نظر باطل بوده؛ در جایی بالاتر از اینها که به نظر من همان مسیر مذاکرات با 1+5 بود، حال مثالی که من زدم به آن شورای عالی بگوییم، ما به مقام و جای بالاتری رفتیم که احکام قبلی را نه تنها ابطال کرده، حتی الان یک اتاق از همین خانه را از ما اجازه میکند و پولش را میدهد. همین که uf6 میخرد و کیک زرد به ما میدهد، یعنی یک اتاق زیر زمین در همین خانه ای که میگفت اصلاً برای شما نیست را خودش اجاره میکند و پول اجاره را هم به ما میدهد. میگفت آب سنگین مال شما نیست ولی امروز از ما میخرد.
در مجموع کار بسیار بزرگی انجام شده، ما باید قدردان این کار عظیم و بزرگ ملی باشیم؛ از همه آنهایی که دست اندر کار بودند، که البته در خط مقدم وزارت خارجه بود و در کنارش سازمان انرژی اتمی، بعد به تدریج وزارت دفاع وارد شد و بعد بخشهای اقتصادی وارد شدند، خیلیها دست به دست هم دادند تا این کار بزرگ انجام گرفت. همه کمک کردند.
ما تردیدی نداریم که اگر ارشادات و حمایتهای مقام معظم رهبری نبود موفق نمی شدیم. در همین ماه رمضان پارسال ایشان دفاع جانانهای از تیم هستهای کردند و گفتند که تیم هستهای شجاع، امین و متدین هستند. واقعاً اگر حمایت قاطع ایشان نبود ما مشکلات زیادی پیدا میکردیم. حال دلیل این مشکلات چیست، وارد بحث نمی شوم.
این کار بزرگ با کمک همدیگر انجام شد و مصلحت هم همین بود که همه بیایند. نظر خود من این بود که کار اجرایی است و دولت دارد انجام میدهد، بعد با آقا که صحبت کردیم، آقا به من گفت که این کار سنگین است، شما به تنهایی به دوش نگیرد و با ایشان توافق کردیم که در شورای امنیت ملی مطرح کنیم، بعد ایشان در جلسه دیگری به من گفت بگذارید به مجلس هم برود و آنها هم در این داستان وارد شوند. کاملاً درست بود و اولاً بار ما خیلی سبک تر شد؛ از بار که بگذریم و من حرفی نداشتم و از این بالاتر هم من و دولت تحمل میکنیم، ولی مسائل و مشکلاتی وجود داشت و به هر حال از دید قانونی و حقوقی هرجایی شبهه و احتمالی بود، به آن احتمالات توجه شد و بسیار حائز اهمیت بود.
حال امروز به نقطهای رسیده ایم که از برجام عبور کرده ایم. من خواهش میکنم همه ما مخصوصاً رسانه ها، مقامات، مجلس شورای اسلامی، دولت و همه قوا بررسی کنیم که بعد از برجام باید چگونه از برجام استفاده کنیم. درخت آماده شده که میوه بدهد یا شروع به میوه دادن کرده است. به جای اینکه فکر کنیم این میوه را چگونه بچینیم، چگونه به بازار ببریم، چگونه بفروشم، چگونه محصول بیشتر داده شود و چه اقداماتی انجام دهیم، یکی میآید میگوید اگر این درخت نیم متر این طرفتر بود خیلی بهتر بود! اینجا کاشته ایم و الان در حال میوه دادن است؛ الان چه کنیم، آیا باید آن را بکنیم؟ دیگری میگوید فاصله این درخت با آن درخت سه متر است، اگر سه متر و نیم بود بهتر بود! آن یکی میگوید این درخت، درخت سیب است، اگر بغل آن هلو هم بود بهتر بود. ما الان وارد بحثی که از آن عبور کردیم بشویم، چه خاصیتی دارد؛ فرض میگیریم حق با آن منتقد باشد. ما از مسیری عبور کرده ایم و الان به وادی جدید رسیده ایم و در این وادی باید ببینیم که چگونه از این فرصت به خوبی استفاده کنیم. راهی جز اتحاد، وحدت، در کنار هم بودن و انسجام نداریم.
نکته بعدی اینکه برجام مخالف دارد و داشت. در خود امریکا هم مخالف داشت و دارد. در اروپا هم گروه هایی هستند که مخالف برجام میباشند و از آن بدتر در منطقه ما صهیونیستها مخالف بودند و هستند و همچنین برخی از کشورهایی که متأسفانه به غلط از قدرت ایران نگران اند و علیه بر جام کار و تلاش میکنند. پس حواسمان باید جمع باشد که از این دستاوردمان مراقبت و حفاظت کنیم، بهانه به دست دشمنان ایران و منافع مان ندهیم. بعضی از شعارها و حرفها چه خاصیتی دارد؛ یکی برای من توضیح دهد تا لااقل بفهمم. مقصد ما چه چیزی است؟ ما فکر کردیم اگر بلند داد بزنیم، امنیت ملی و منافع ملی حفظ و تقویت میشود؟ بله، قدرت ملی مان را هرچه بالاتر ببریم بهتر دفاع خواهیم کرد. اقتصاد مقاومتی به حق است برای اینکه قدرت ملی ما را بالا میبرد. چشم انداز بیست ساله را اجرا میکنیم برای اینکه قدرت ملی ما را بالا میبرد. تحقیقات دفاعی بکنیم به حق است چون قدرت ملی را بالا میبرد. بتوانیم سرمایه را جذب کنیم به نفع ماست برای اینکه قدرت ملی ما را بالا میبرد. قدرت ملی را بالا ببریم، ولی چیزی بگوییم که اگر نگوییم هم اتفاقی نمی افتد و اگر بگوییم هم خیلی خاصیت ندارد، جز اینکه بهانهای دست طرف میدهیم که از آن بهانه دوباره ایران هراسی را شروع کنند.
موضوع هستهای یکی از محصولات ایران هراسی آنها بود. آنها این درخت حنظل را کاشته بودند و محصولش این شده بود. آنها میخواستند دنیا و منطقه را از ایران بترسانند. همه حرف ما در مذاکرات هستهای این بود که ایران هراسی را برداریم و بگوییم تعامل با ایران به نفع همه است و به ضرر کسی نیست. ایران تهدید همسایگان و تهدید جهانی نیست و به دنبال سلاح کشتار جمعی نیست. همه حرفها این بود؛ حال عدهای بیایند دوباره به شکل دیگر دانسته یا نادانسته- که من غالباً نادانسته می-دانم- تحریک کنیم و کاری کنیم که عدهای را بهراسانیم. این یعنی ایران هراسی؛ چه من دیگری را بترسانم و چه دیگری من را به ترس و وحشت بیندازد؛ فرقی نمی کند.
باید دقت بیشتری کنیم، حواسمان جمع باشد و به فکر اهدافی باشیم که بر جام به فکر آن اهداف بود. آن اهداف این بود که زندگی جوانهای ما درست شود، شغل برای آنها درست شود، رشد اقتصادی ما درست شود و ما زودتر به منابع نفت و گاز دست پیدا کنیم و بتوانیم از فرصت-های ایران به خوبی استفاده کنیم.
امروز همه مخصوصاً رسانهها، صاحب نظران، استادان دانشگاه و کارآفرینان تلاش کنیم و دست به دست هم بدهیم که انشاءالله از فرصت برجام بهتر استفاده کنیم.
من یک بار دیگر از همه آنهایی که تلاش کردند و زحمت کشیدند و این کار بزرگ ملی را انجام دادند، تشکر میکنم. از اینکه بعضیها انتقاد تند و کند میکنند نهراسید و در روحیه شما ذرهای تأثیر نداشته باشد، هرچه این تیرهای غلط به سمت انسان بیاید باعث شکرگزاری است، چون اجر ما پیش خداوند بیشتر میشود و آنها هم معلوم میشود؛ چیزی نیست که در تاریخ مخفی بماند و واقعیت بزرگ تاریخی است، همه خواهند فهمید و حس خواهند کرد . انشاءالله همه ما بتوانیم از این دستاورد و نعمتی که خداوند در ماه رمضان پارسال به ما داد در ماه رمضان امسال و سالهای آینده - اگر زنده ماندیم - از رحمت خداوند استفاده کنیم.
و ارزقنی فیها ذکرک و شکرک و الرغبه و الانابه الیک و التوبه و التوفیق لما تحبه محمد و آل محمد صلواتک علیه و علیهم!
والسلام علیکم و رحمة الله برکاته