شناسه خبر: 114572
شنبه 12 اسفند 1396 20:37
ورود بانوان به ورزشگاهها:
حضور زنان در ورزشگاهها به موضوعی حساس در عرصه فرهنگی و ورزشی جامعه تبدیل شده و بخش زیادی از منازعات سیاسی در ایران را پیرامون خود شکل داده است. سابقه ممنوعیت ورود زنان به ورزشگاهها در ایران به سالهای بعد از انقلاب اسلامی میرسد، در آن سالها در راستای سیاستهای حکومت جمهوری اسلامی مبنی بر جداسازی زن و مرد و دیدگاههای مراجع تقلید شیعه در اینباره، ورود زنان به ورزشگاهها محدود شد. در سالهای دهه هفتاد و هشتاد این موضوع با درخواست زنان برای دیدن بازیهای ورزشی خصوصاً فوتبال جدیتر شد و فشار کنفدراسیونهای ورزشی آسیایی و جهانی برای پایان دادن به این ممنوعیت ابعاد تازهتری به این موضوع داد. تبدیل خواست «ورود به ورزشگاهها» از مطالبه گروهی به مطالبه عمومی و مدنی در ایران به همراه فشارهای بینالمللی که خود را در قالب از دست دادن فرصت میزبانی مسابقات بینالمللی نشان میدهد، سبب شده است تا رؤسای دولتهای متفاوت در ایران تلاش کنند تا راهکاری قانونی برای این امر بیابند.
تاریخ یک اتفاق
زنان ایرانی در طول سی و اندی سال گذشته باوجود تمام منازعات درباره حضور زنان در ورزشگاهها، حضورهای جستهوگریختهای در ورزشگاهها داشتهاند؛ چه از طریق راهکارهای قانونی و چه با ترفندهایی نظیر مردپوشی یا تشویق تیم ملی با پرچم حریف!
اولین تجربه حضور دختران در استادیوم و تماشای فوتبال در مقدماتی جام جهانی 2006 رقم خورد، زمانی که دختران «کمپین استادیوم» با روسریهای سفید کنار در ورودی استادیوم آزادی تجمع کردند تا شاید بتوانند بازی را تماشا کنند، هنگامی که رئیسجمهور وقت ایران، سیدمحمد خاتمی، با هیئت همراه از در اصلی مجموعه ورزشی آزادی عبور کرد و با تجمع دختران روبهرو شد، اجازه حضور آنها در ورزشگاه را تنها برای یک مسابقه صادر کرد. همچنین چهار دختر ایرانی در قالب همبستگی با زنان کرهای در سال 1378 توانستند وارد ورزشگاه آزادی شوند.
اما در کنار این حضورهای رسمی و اعلامشده «مردپوشی» ترفند دائمی ورود به ورزشگاههاست و تاکنون گزارشهای بسیاری درباره مبنی بر حضور غیرمجاز دختران مردپوش در ورزشگاهها منتشر شده است، فیلمهایی نظیر فیلم «آفساید» نیز به بازنمایی این دختران پرداختهاند.
آخرین راهکار استفادهشده توسط زنان در خردادماه 1393 در جریان بازی والیبال ایران و برزیل رخ داد، زمانی که برخی از زنان با خواهش و تمنا همراه خانوادههای برزیلی وارد سالن شدند و با لباس و پرچم برزیل تیم ملی والیبال را تشویق کردند. شبنم یکی از دخترهایی است که با این ترفند کنار برزیلیها بازی ایران را دید گفت: «اگر بدون پرچم و لباس برزیل و این کارها مرا به سالن راه میدادند، چه میشد؟ چه اتفاقی میافتاد؟ اصلاً مگر من که بین برزیلیها در سالن بازی را تماشا کردم، اتفاقی افتاد؟»[1].
اولین تلاش و چارهاندیشی سیاسی برای تبدیل صورتهای غیرقانونی و غیرقابل کنترل حضور زنان در ورزشگاهها به صورتهای قانونی در سال 1385 صورت گرفت. رئیسجمهور وقت آن زمان با ارسال نامهای به رئیس سازمان تربیتبدنی خواستار فراهم کردن امکانات حضور زنان در وزرشگاهها شد؛ در این نامه اشارهشده بود که «برخلاف تصور و تبلیغ عدهای تجربه نشان داده است که حضور انبوه خانوادهها و بانوان در محیطهای عمومی، سلامت و اخلاق و عفاف را در آن محیطها حاکم کرده است». این نامه با اظهارنظرهای متفاوتی در میان مسئولین کشور، نمایندگان مجلس و خبرگزاریهای خارجی همراه شد و با مخالفت صریح گروهی از روحانیون قم روبهرو شد. نهایتاً در 19 اردیبهشت 1385 سخنگوی دولت، در پاسخ به خبرنگاری گفت: «رهبر معظم انقلاب در این خصوص فرمودهاند که بهمنظور احترام به نظر مراجع عظام مبنی بر عدم حضور بانوان در ورزشگاهها، دولت در دیدگاه خود نسبت به حضور زنان در ورزشگاهها تجدیدنظر نماید. لذا در این خصوص طبق دستور رهبری عمل خواهد شد».
در دولت یازدهم نیز پس از ممانعت از ورود بانوان ایرانی در مسابقه میان تیمهای ایران و برزیل در لیگ جهانی 2014 و حضور برخی از آنها با همکاری برخی از برزیلیها و ایتالیاییها و نهایتاً دستگیر شدن برخی، موضوع حضور زنان در ورزشگاهها به موضوعی سیاسی تبدیل شد. همان زمان معاون امور زنان ریاست جمهوری، شهین دخت مولاوردی، در جلسه هیئت دولت به این موضوع اعتراض کرد. پس از این اعتراض، رئیسجمهور به معاون امور زنان و وزیر ورزش و جوانان مأموریت داد تا موضوع را از جهات مختلف بررسی کنند و نهایتاً طرح پیشنهادی «حضور بانوان و خانوادهها در وزرشگاهها» توسط وزارت ورزش و جوانان به دولت ارائه شد.
موضوع حضور زنان در ورزشگاهها بر اساس رویکرد و منافع ذینفعان و ذیربطان متفاوت، به صورتهای متفاوتی مطرح میشود و تفاوت یا تعارض منافع گروهها، موجب شکلگیری تضادهایی در این عرصه میگردد، آنچه در ادامه میآید مروری بر دلایل موافقان و مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها است.
مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها
بیشتر مخالفتها درباره حضور زنان در ورزشگاهها حول فضای اخلاقی نامناسب ورزشگاهها شکلگرفته است و اینکه در چنین فضایی حرمت زنان از سوی جنس مخالف رعایت نمیشود؛ بر اساس این ادعا، جامعه سنتی در صف مخالفان حضور زنان در ورزشگاهها قرارگرفته و توانسته برخی از مراجع تقلید را نیز با خود همراه کنند. این گروه از استدلالهایی دیگری نظیر اینکه ورود به ورزشگاهها مسئله اصلی زنان در جامعه ایران نیست، بهره میگیرند. تعدادی از نمایندگان مجلس نیز با همین استدلال حضور در ورزشگاهها را درخواست یکسری از زنان دانسته و اعلام کردند نباید فریب بزرگنمایی رسانهای را خورد.
موافقان حضور زنان در ورزشگاهها
سالهاست که گروهی از زنان و دختران میخواهند برای تماشای مسابقات ورزشی به ورزشگاه بروند، این گروه از زنان، علاقهمند به دنبال کردن رویدادهای ورزشی به دلیل علاقه شخصی و بهمثابه یک نوع مصرف فرهنگی و فراغتی هستند. در این گروه، افرادی نیز حضور دارند که خود یا یکی از اعضای نزدیک خانوادهشان، فعالیت ورزشی خاصی را بهصورت حرفهای دنبال میکنند و حضور در مسابقات زنده آن در سطوح مختلف به یکی از ضروریات حرفهای و علایق شخصی آنان تبدیل شده است. برخی دیگر از این زنان نیز برای تشویق خانواده خود (بهویژه کودکان) برای حضور در میادین ورزشی و انجام یک تفریح سالم و پرهیجان خانوادگی به این نوع مصرف علاقهمند هستند.
مدافعان و مطالبهگران حضور زنان در ورزشگاهها، در پاسخ به دغدغهها و استدلالهای مخالفان از تغییر فضا در هنگام حضور زنان صحبت میکنند، نظری که شواهد میدانی نیز آن را تائید میکنند. کافی است پای حرف برخی از تماشاگران مرد بنشینید تا از خاطرات خود از استادیوم صحبت کنند میتوانید با گوش خودتان بشنوید که چند مرتبه دختران را با لباسی پسرانه در صندلیهای کنار خود در ورزشگاه شناسایی کردند و البته مواظب بودند دستگیر نشوند. «و.م» یکی از تماشاگران مخفی بازی استقلال و برق شیراز درباره تجربه حضور در استادیوم آزادی میگوید:
«دو طرفش را خویشاوندانش پر میکنند تا کسی متوجه حضور او نشود؛ اما دیالوگهایی که بین او و پسران شکل میگیرد و تن صدایش باعث میشود چند نفر از تماشاگران غریبه بفهمند که او دختر است و مخفیانه به ورزشگاه آمده است. پس از آنکه فهمیدند من دخترم اصلاً اتفاق خاصی نیفتاد. البته پیش از اینکه بفهمند من پسر نیستم بهراحتی فحاشی میکردند ولی پس از آن احترام من را نگه میداشتند و اگر کسی هم از سکوهای آن طرفتر فحاشی میکرد، یک جوری ساکتش میکردند» (روزنامه اعتماد).
منافع این گروه، شخصی و حرفهای توصیف میشود و از آنجا که گروه کوچکی از زنان هستند، معمولاً صدایشان شنیده نمیشود و به اصرار بر دستیابی به هدفی غیرضروری متهم میگردند. از سوی دیگر همین گروه، هدف غاییِ مخالفتهای شدید یا پیگیری مطالبات گروههای دیگر هستند.
بسیاری نیز بر این باورند که مسئله اساساً مربوط به زنان نمیشود، «زن» مجاز از یک امر جدید است که هنجارهای پیشین را نفی میکند و از همین دیدگاه است که میتوان مقابله سیاسی با آن را توجیه کرد. این امر موضوع جدیدی است که گروههای فشار را فعالتر کرده و ابزاری برای ابراز وجود و مخالفت با دولت در دست آنان گذاشته است.
وزارت ورزش و جوانان نیز در صفِ ذینفعان حضور زنان در ورزشگاهها قرار دارد. رئیس فدراسیون والیبال کشور در اینباره گفته است: «اگر زنها به ورزشگاه نروند، بهاحتمال زیاد، سال آینده میزبانی بازیهای مهمی مانند فینال لیگ جهانی یا رقابتهای جهانی در ردههای مختلف سنی را به ما نمیدهند»[2]
بنابراین این نهاد دولتی از یک وظیفه ترویج ورزش در میان اقشار مختلف مردم را بر عهده دارد و از سوی دیگر، هزینه سنگینی در ابعاد بینالمللی به دلیل عدم حضور زنان در ورزشگاهها خواهد پرداخت، در صف موافقان ورود زنان به ورزشگاهها قرار دارد.
اما از دو گروه گفتهشده که بگذریم، اکنون حضور زنان در ورزشگاهها تبدیل به مطالبهای عمومی شده است.
حضور در ورزشگاه بهعنوان مطالبهای عمومی
اکنون حضور زنان در ورزشگاهها تبدیل به مطالبهای عمومی شده است، این گزاره، عموم جامعه را در جایگاه یکی از ذینفعان مهم در این زمینه مینشاند. شواهدی در اینباره وجود دارد که در مراجعه به شبکههای اجتماعی و اظهارنظرهای عمومی که در اینباره میشود، نمود مییابد. در بستر جامعه کنونی با ارتباطات گسترده جهانی، عدم حضور زنان در ورزشگاهها برای بخش زیادی از جامعه زنان توجیهی ندارد. این گروهِ شهروندان عمومی شاید خود، هرگز در هیچ ورزشگاهی به همراه خانواده خود حضور نیابند اما از منظر ِتلاش برای زیستن در جامعهای مدنی که حقوق همه شهروندان ِآن بهصورت برابر رعایت میشود، منتقدان جدی نگاه واپسگرایانه نسبت به این موضوع هستند.
اکنون جمعیت بزرگی از شهروندان، حضور زنان با پاسپورت خارجی[3] را توهینی آشکار به زنان ایرانی میدانند و حقوق اولیه انسانی زنان برای حضور در ورزشگاهها را از حکومت طلب میکنند. کمپین «روسری سفیدها» با شعار «حق زن، نیمی از آزادی» نیز باهدف دفاع از حق ورود زنان به ورزشگاهها تشکیل شد و رویکردی اینچنینی به مسئله دارد. اگرچه بخش دیگری از همین عموم شهروندان نیز، این خواسته زنان را ورای مسائل مذهبی و سیاسی، نوعی تقلیل نیازها و فریبخوردگی در مقابل مسائل مهمتر جامعه میدانند و بر این باورند که مسئله امروزِ جامعه و زنان، رفتن به ورزشگاه نیست و این امر ایجاد حاشیهای بر مطالبات اصلی مردم است.
طرحهای ارائهشده در معاونت زنان ریاست جمهوری، وزارت ورزش و جوانان یا نهادهای مشابه، به پشتوانه حضور این مطالبه فراگیر در عرصه عمومی ارائه میشود. گروهی از منتقدان بر این باورند که «مطالبه عمومی» تنها دستآویزی است برای بهرهکشی از یک خواسته عمومی برای گذر از تنگنایی که فدراسیون والیبال با برگزاری مسابقات زیر نظر FIVB پیدا کرده است. اگرچه مطالبه حضور زنان در ورزشگاهها در جامعه وجود دارد اما دلیل توجه به آن، فشارهای خارجی است و نه توجه مسئولان به این مطالبات عمومی و مردمی.
راهکارهای سیاستی
راهکارهای زیر میتوانند در حل این مناقشه سودمند باشند:
علاوه بر این بایستی به این نکته توجه کرد که حضور زنان در ورزشگاهها مانند بسیاری از موارد فرهنگی کشور درگیر مناقشات سیاسی شده است و بیش از هر چیز نیازمند عادیسازی است. چرا که در باب حضور زنان در مسابقات والیبال تجربه نشان میدهد که تا چندی پیش زنان میتوانستند در سالنهای والیبال و بسکتبال حاضر شوند و رقابت مردان را از نزدیک شاهد باشند، اما پس از کسب موفقیتهای جدید از سوی تیم ملی والیبال کشورمان و حضور در رقابتهای لیگ جهانی حضور بانوان در سالن والیبال حساسیتبرانگیز شد. منع قانونی نیز برای ورود زنان به استادیومها وجود ندارد و کشور هیچ نص صریح قانونی برای عدم ورود زنان به استادیومها و ورزشگاهها را ندارد. لذا این مسئله، مسئلهای غیرقابلحل نیست و حتی میتواند در سالمسازی فضای ورزشگاهها و استادیومها مفید باشد. نظر رئیس هیئت والیبال تهران، محمد نوری، نیز این است که «حضور بانوان فضای سالنهای والیبال را تعدیل میکند و وجود بانوان در سالن خیلی تأثیرگذار است و به مسابقات نظم میدهد. به نظرم در بازیهایی که حساسیت کار زیاد است و ممکن است تنش هم روی دهد حضور خانمها موجب میشود که فضا تعدیل شود. »[4]
همچنین بایستی در نظر داشت تصمیمگیری درباره این موضوع نیازمند همگرایی میان نهادها و سازمانهای مختلف در کشور است و تنها نمیتوان با تکیهبر نیروی قوه مجریه این مسئله را حل کرد و بایستی قوای دیگر نیز در حل این مسئله سهیم شوند تا همراهی آنها سبب همدلی و نزدیکی آرا شود.
پانوشتها
[1] - سایت خبری تحلیلی «خبر آنلاین»، تماشای پنهان والیبال ایران و برزیل/ رویای یک دختر که به حقیقت تبدیل شد
[2] «هشدار چند باره رئیس فدراسیون والیبال: زنها به ورزشگاه نیایند از میزبانی محروم میشویم»، روزنامه شرق، سال 12، شماره2340، ص18.
[3] - راهکار اندیشیده شده توسط دولتمردان که در مسابقات بینالمللی امکان حضور زنان خارجی تیمهای خارجی را در ورزشگاههای ایران فراهم میآورد.
[4] - «رییس هیات والیبال تهران: حضور بانوان فضای سالنها را بهتر میکند»، www.farhangnews.ir، 31 مردادماه 1394