کد مطلب: 91516
شنبه 21 اسفند 1395 09:12
Recommended Policies in Realm of Persian Language
Abstract: The Persian Language is the official language of Islamic Republic of Iran. It is also one of major elements of Iranian culture. The Persian language is facing many challenges during modern world. The lack of distribution of new words which were made by National Academy of Persian Language and Literature among the ordinary peoples is main challenge. The writing skills also are depleted among Iran’s young generation.
During recent decades, Persian Academy and Sa’adi Foundation were established. The main goal of these institutions refers to remove such problems and to enhance new strategies for expansion of Persian language in West Asia and all of the world.
Still weaknesses and problems exist. This article is going to propose few policy recommendations for decision makers to remove problems and encourage peoples to be familiar more with pure Persian language advantages.
مقدمه
بنابر بعضی تحقیقات زبانشناختی، فارسی از زبانهای هند و اروپایی منشعب شده است. اقوام هند و اروپایی احتمالاً حدود پنج هزار سال پیش از میلاد مسیح در قسمتی از جنوب روسیه میزیستند و گروهی از آنان در اواسط هزارۀ دوم پیش از میلاد سرزمینی را که بعدها ایران خوانده شد، به تصرف درآوردند. بنا به گفتۀ فردوسی در شاهنامه، آنان در شرق ایران حکومت پیشدادیان و سپس کیانیان را برپا کردند (برای آگاهی بیشتر رک: ابوالقاسمی، 1381: 17). زبانشناسان در بحث از تحول زبانهای ایرانی، از قدیمترین زمانها تا کنون، از سه دورۀ باستان (از قدیمترین ایام تا پایان عصر هخامنشیان)، میانه (دورۀ اشکانیان و ساسانیان) و جدید (از عصر اسلامی تا امروز) سخن میگویند. در طول تاریخ ایران، غالباً یک زبان درباری و اداری در کنار گویشهای متعدد متداول بوده که حکم زبان رسمی و ملّی را داشته است. پس از برافتادن شاهنشاهی ساسانی، زبان درباری و اداری بهتدریج به عربی بدل شد، اما این زبان صرفاً میان درباریان و دیوانیان و دانشمندان و ادیبان رواج داشت و مردم عادی با آن بیگانه بودند. از نیمۀ قرن سوم هجری قمری به بعد، گروهی از دولتهای ایرانی به زبان فارسی توجه کردند. یعقوب لیث صفاری در 254 ق در سیستان دولت صفاریان را تأسیس کرد و فارسی دری را که ادامۀ یکی از زبانهای فارسی میانه بود، زبان رسمی دربار خویش خواند. سامانیان سیاست ترویج زبان فارسی در پیش گرفتند. در این دوره، داستانهای ملی و کهن ایران گردآوری شد ـکه نمونۀ عالی آنها شاهنامۀ فردوسی استـ و کتابهای دیگری به فارسی تألیف و نیز تعدادی از کتب مهم تازی به فارسی ترجمه شد. سیاست ترویج زبان فارسی پس از عصر سامانیان نیز ادامه یافت. غزنویان و سلجوقیان با اینکه ترکنژاد بودند، به زبان فارسی اهمیت دادند. ابوالعباس اسفراینی، وزیر سلطان محمود غزنوی، زبان مکاتبات دیوانی را از عربی به فارسی بازگرداند و هرچند اندکی بعد، در دورۀ وزارت احمدبن حسن میمندی دوباره به عربی تغییر یافت، اما سلطۀ زبان عربی بر دربارهای ایران دیری نپایید. کشورگشاییهای سلطان محمود و گسترش قلمرو غزنویان موجب شد زبان فارسی به هندوستان راه یابد و تا قرنها دوام داشته باشد. هرچند در قرنهای چهارم و پنجم هجری، همچنان کتب علمی و ادبی، به اقتضای زمان به عربی نگاشته میشد، اما با توجه به درخواست عمومی مردم، دانشمندانی همچون ابنسینا و ابوریحان بیرونی در کنار متونی که به عربی تألیف میکردند، آثاری به فارسی نیز نوشتهاند. در عصر پادشاهی سلجوقیان، فارسی در بخشهای وسیعی از آسیا رواج یافت و تا چندین سده در آسیای صغیر زبان رسمی بود. در دورۀ سلطنت سلجوقیان و خوارزمشاهیان، استفاده از زبان عربی در دربارها و دستگاههای اداری از رونق افتاد. در دورۀ عثمانیان که در 699 ق بر آسیای صغیر مسلط شدند، زبان فارسی اهمیت داشت. گسترش قلمرو دولت عثمانی تا بخشهایی از اروپا و آفریقا موجب رواج زبان فارسی در سرزمینهای وسیعتری از دنیای آن روز گشت. در روزگار سلطنت صفویه، افشاریه، زندیه و قاجار هرچند غالباً فارسی زبان رسمی دربار بود، اما به گسترش آن توجهی نشد (برای آگاهی بیشتر رک: خانلری، 1391: 307-314 و ابوالقاسمی، 1381: 103-107).
در عصر حاضر، فارسی زبان رسمی کشورهای ایران، تاجیکستان و افغانستان است و در بعضی کشورها مثل ازبکستان، قرقیزستان، ترکمنستان، قزاقستان، بحرین، هند، پاکستان و عراق نیز سخنگویانی دارد. در دوران معاصر، بعضی دولتهای حاکم به زبان فارسی توجه کردند و برای حفظ و تقویت آن کارهایی انجام شد که ازجملۀ آنها میتوان به تأسیس فرهنگستان اول در 1314 ش، فرهنگستان دوم در 1347ش، فرهنگستان سوم در سالهای پس از انقلاب در 1368 ش و تأسیس بنیاد سعدی در 1389 اشاره کرد.
بحث دربارۀ مشکلات زبان فارسی و عرضۀ راهکارهایی برای برطرف ساختن آنها در گذشته چندان جایی نداشت، اما تحولات عصر مدرن موجب گشت چنین مسائلی مطرح شود: تغییر خط، وحدت رسمالخط، نفوذ زبانهای بیگانه در فارسی، خط فارسی و رایانه، خط فارسی و فضای مجازی، زبان فارسی و رسانهها، زبان فارسی و علم، نابسامانی وضعیت ترجمه به فارسی، مشکلات حوزۀ آموزش زبان فارسی، ضعف مهارتهای نگارشی فارسینویسان و... .
سیاستگذاری تاریخی به قدمت زندگی مدنی دارد، اما از منظر علمی، مقولۀ جدیدی در تاریخ علم است که از عمر آن بیش از نیم قرن نمیگذرد. سیاستگذاری دانشی میانرشتهای است؛ یعنی ترکیبی است از معلومات رشتههای مختلف علمی که ذیل موضوع جدیدی سازماندهی شدهاند و از علم و مهارت حاصل از آنها برای حل مسائلی کمک گرفته میشود که موضوع هیچ یک از دانشهای تشکیلدهندۀ سیاستگذاری نیست. سیاستگذاری از دانش اقتصاد، مدیریت، جامعهشناسی، فلسفه، ژئوپلتیک و بعضی از علوم فنی و مهندسی به اقتضای موضوع مطالبی برمیگیرد و با مسئلهشناسی و روششناسی خاص خود و بررسی تجربیات عملی، تحلیلها و توصیههای سیاستگذارانه عرضه میکند (رک: ملکی، 1393، 15). علوم سیاستگذاری به مطالعۀ سیاست و عملکرد دولت در زمینههای گوناگون میپردازد. سیاستگذاری رویکردی عقلانی و کاربردی به مسائل دارد و کمک میکند بشر تسلط بیشتری بر زندگی اجتماعی خویش داشته باشد. یکی از وظایف مهم پژوهشگر علوم سیاستگذاری این است که، با نگاهی عینی و به یاریِ خرد تحلیلی، دربارۀ مسائل جامعه به سیاستمداران راهحلها و توصیههایی کاربردی عرضه کند (رک: اشتریان، 1376: 162).
زبان و خط فارسی یکی از عناصر فرهنگی حاکم بر زندگی فارسیزبانان و ازجمله ایرانیان است. بسیاری از نوشتههای ما ـ اعم از ادبی، علمی، فلسفی، اجتماعی و...ـ از طریق این زبان عرضه میشود و بیشتر مطالب روزمرۀ خود را با استفاده از آن رد و بدل میکنیم. مطالعۀ تاریخ نشان میدهد که، علیرغم فراز و نشیبهای بسیار، ایرانیان هرگز تسلیم تغییر فارسی به زبانهای بیگانه نشدند؛ حتی هنگامی که علم نوین از اروپا به ایران راه یافت ـگرچه در بسیاری کشورهای جهان سوم «زبان علم» از«زبان ملّی» متمایز شدـ اما در ایران این اتفاق نیفتاد و برای بیان مفاهیم علمی از زبان فارسی استفاده شد. امروز نیز بااینکه گروهی از دانشمندان و پژوهشگران فارسیزبان پژوهشها و دستاوردهای علمی خویش را به زبانهای بیگانه ـبهویژه انگلیسیـ عرضه میکنند، اما همچنان شمار بالایی از کتابها و مقالات علمیِ داخل به فارسی نوشته و منتشر میشود و زبان آموزشِ علوم در دانشگاهها فارسی است. فارسی هم زبان ملّی و علمی ماست، هم یکی از پایههای اصلی هویت ایرانی و از موجبات وحدت ملّی ایرانیان از گذشتههای دور تاکنون است. از اینرو، میان «توسعۀ ایران» و «توسعه و تقویت زبان فارسی» پیوندی نزدیک برقرار است و سیاستگذاری در حوزۀ زبان فارسی با هدف تقویت کردن و توانمند ساختن این زبان در روزگار معاصر امری بایسته و ضروری است.
هرچند نمیتوان گروه یا قشر خاصی را متولی و نگاهبان زبان فارسی دانست و این وظیفه متعلق به گروه وسیعی از فارسیگویان و فارسینویسان است، اما بهیقین نهادهای سیاستگذار و نهادهای فعّال در حوزۀ زبان فارسی، نویسندگان، شاعران، مترجمان، دانشمندان، زبانشناسان، معلمان و رسانهها نقش بزرگی در نگاهبانی از این زبان و تقویت آن دارند. بهعلاوه، حاکمان و سیاستمداران با وضع قوانین و احکام، و اجرا کردن و به جریان انداختن آنها، نقش کلیدی در این زمینه دارند.
در این نوشته، ابتدا پارهای از سیاستهای اجراشده در حوزۀ زبان فارسی در سالهای پس از انقلاب اسلامی را فهرستوار بیان میکنیم، سپس بعضی مشکلات کنونیِ مربوط به زبان فارسی را مینویسیم و سرانجام چند راهکار سیاستی برای برطرف ساختن این مشکلات پیشنهاد میکنیم. بیگمان، به این راهکارها میتوان موارد بسیار دیگری را نیز اضافه کرد اما به نظر میرسد اجرای مواردی که ذکر خواهد شد، جزو اولویتها است.
الف) مروری بر اقدامها و اشاره به مشکلات و کاستیها
زباندانان، زبانشناسان و صاحبنظران معاصر بارها تذکر دادهاند که زبان فارسی در معرض خطر است. دربارۀ چیستیِ این خطر، نظرهای مختلفی طرح شده که از میان آنها در باب مواردی از این دست بیشتر بحث شده است: ورود الفاظ بیگانۀ غیر ضروری به زبان فارسی، ترجمههای بد و مفهوم گشتن آنها برای مردم، وارد شدن افراد کممایه و افراطی در کار زبان، سیطرۀ مآثر قدیم در ادبیات فارسی، فارسیندانیِ مردم علیرغم تصور فارسیدانی، سهلانگاری در آموزش زبان فارسی، ناآشنایی نویسندگان با قواعد و اصول زبان، رواج گرتهبرداری، بیتوجهی مدارس و دانشگاهها به فارسیِ معاصر، بیرغبتی دانشجویانِ بااستعداد به دانشکدههای زبان و ادبیات فارسی، فقر کتابهای درسی در حوزۀ آیین نگارش، فقر استادان دارای صلاحیت برای تدریس درس نگارش، فراوانیِ اشکالات زبانی در رسانهها (رک: داوری اردکانی، 1384: 13-14).
این تصور که زبان و خط فارسی در معرض خطر است، موجب اندیشیدن چارهها، گرفتن تصمیمها و انجام دادن کارهایی برای حفظ و تقویت زبان و خط فارسی شده است. از جمله اقدامهای مهم سیاستی برای حمایت از زبان فارسی است:
1ـ در حوزۀ واژهگزینی و یکپارچه کردن دستور خط:
تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی و فعالیتهای دو گروه «واژهگزینی» و «دستور زبان فارسی و رسمالخط»؛
تصویب قانون ممنوعیت به کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه؛
2ـ در حوزۀ گسترش زبان فارسی:
تأسیس بنیادها و مراکزی برای سامان دادن به فعالیتهای حوزۀ آموزش زبان فارسی (مثل شورای گسترش زبان فارسی و بنیاد سعدی)؛
راهاندازی معاونت گسترش زبان فارسی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و اعزام استادان به خارج از ایران با هدف آموزش زبان فارسی؛
راهاندازی مراکز و مؤسسات آموزش زبان فارسی (مثل مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا، مرکز آموزش زبان فارسی در دانشگاه بینالمللی امام خمینی، دانشگاه فردوسی مشهد و...)؛
تعریف رشتۀ دانشگاهی آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانان؛
مصوّبۀ شورای عالی انقلاب فرهنگی در باب لزوم تدریس به زبان فارسی در کلّیۀ دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی کشور؛
3ـ در حوزۀ آموزش مهارتهای نگارشی:
تعریف رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه؛
تعریف گرایش «نگارش و ویرایش» در دانشگاه؛
تدریس درسهای زیرمجموعۀ زبان و ادبیات فارسی در مدرسه و دانشگاه.
علیرغم کوششهای صورتگرفته، در عرصههای فوق چند مشکل عمده به چشم میخورد که مهمترین آنها به شرح زیر است:
1ـ همهگیر نشدن واژههای جانشین
پدیدهها و مفاهیم نو به واژههای نو نیاز دارند. پیشرفتهای صنعتی، جهشهای علوم طبیعی و انسانی در عصر مدرن[1] موجب شد نیاز اهالی زبانها به واژههای تازه بیشتر شود. وامگیری واژه از زبانهای دیگر، ساختن واژهها، و یافتن معادلهای جدید از جمله روشهای متداول افزودن واژه به زبان است. در ایران، واژهگزینی ـگرچه در اینباره هیچگاه میان دانشورانِ حوزۀ زبان اتفاق نظر وجود نداشتهـ یکی از روشهای افزودن واژه به زبان فارسی است که اگر شکل نوین آن را در نظر بگیریم، کمتر از صد سال قدمت دارد. در این مسیر، علاوه بر کوششهای فردی نویسندگان و مترجمان و زبانشناسان و ادیبان و...، کوششهای سازمانیافتهای برای سازگاری زبان فارسی با تحولات جدید صورت گرفته است. این کوششها از فرهنگستان ایران یا فرهنگستان اول آغاز شد. در این دوره، فرهنگستان حدود 2 هزار معادل فارسی برگزید که بسیاری از آنها بهمرور در زبان فارسی متداول گشت. فرهنگستان زبان ایران یا فرهنگستان دوم حدود 6 هزار و ششصد و پنجاه معادل برگزید که تعدادی از آنها در زبان فارسی راه یافت. یکی از اهداف اولیۀ شکلگیری فرهنگستان زبان و ادب فارسی یا فرهنگستان سوم در دوران پس از انقلاب اسلامی نیز واژهسازی و یافتن معادلهای جدید در برابر واژههای عمومی یا علمیِ بیگانه بود که در اساسنامۀ این فرهنگستان بر آن تأکید شده است (رک: «اساسنامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی»، 1368 تا 1383: مادّۀ 2). برای تحقق این هدف، گروه واژهگزینی فرهنگستان زبان و ادب فارسی در 1370 کار خود را آغاز کرد. گردش کار گروه اینگونه است که واژهها پس از بررسی و معادلگزینی در گروههای تخصصی به شورای هماهنگی و سپس به هیئت فنّی میروند و پس از برطرف کردن اشکالات و انجام اصلاحات در شورای واژهگزینی دربارۀ آنها بحث میشود و در صورت موافقت بیشتر اعضای شورا، تصویب میگردند (رک: حبیبی، 1387: 15-16). واژههای مصوّب فرهنگستان، از دفتر دوم به بعد، در آغاز به صورت آزمایشی تصویب میشوند تا اگر انتقادی به آنها باشد، بررسی شوند و پس از سپری شدن زمان معیّن (در حال حاضر سه سال) به تصویب نهایی رسند. افزایش تعداد شوراهای واژهگزینی، افزایش کارشناسان، برونسپاری و دعوت از استادان دانشگاه و انجمنهای علمی برای همکاری، از راهکارهای فرهنگستان برای سرعتبخشی به کار واژهگزینی بوده است (رک: همان: 24-26). واژههای آزمایشی و قطعیِ مصوّب فرهنگستان از طریق کتابها و جزوات، ضبط واژهها بر تارنمای فرهنگستان، و رسانهها به اطلاع مردم میرسد. این فرهنگستان تاکنون بیش از 54 هزار واژه برگزیده است.
حسن حبیبی در 1387 ضمن گزارشی که نامۀ فرهنگستان آن را منتشر کرد، فروش دفترهای واژهگزینی را نشانۀ استقبال مردم از واژهگزینیِ فرهنگستان دانست (رک: همان: 22-23). اما امروز که هشت سال از انتشار این گزارش میگذرد، ناآشنایی نسل جدید با واژههای جانشین و همهگیر نشدن و جانیفتادن واژهها میان عام و خاص مشهود است. شایعاتی که گاه در باب بودجۀ فرهنگستان بر سر زبانها میافتد، تصور اینکه فرهنگستان تنها به کار واژهسازی مشغول است، حقیقی تلقی شدن بسیاری از شوخیهای رایج در باب واژهسازی فرهنگستان، حکایت از این دارد که گروه کثیری از مردم با نهاد فرهنگستان و واژههای جانشین آشنایی ندارند و این خود منجر به عقیم ماندن زحمات دستاندرکاران واژهگزینی این نهاد شده است. به نظر میرسد فراگیر نشدن واژهها یکی از مشکلات عمدۀ واژهگزینی فرهنگستان است و طبعاً چون هدف صرفاً تولید واژه نیست و بلکه رواج آن در جامعه نیز اهمیت دارد، باید در باب آن بهجدّ تدبیر و برنامهریزی کرد. البته، پیش از هر کار، شایسته است گزارش دقیقی از میزان اقبال مردم به واژههای جانشین تهیه شود تا ادعاها با استناد به اثبات رسد.
2ـ دشواریهای پیشِ روی گسترش زبان فارسی
آمار دقیقی از تعداد سخنگویان زبان فارسی در جهان وجود ندارد. مطابق بعضی آمارها، تعداد سخنگویانِ فارسی در جهان 110 میلیون نفر است (Windfuhr, 2009: 418). امروز گرچه زبان چینی، از نظر تعداد سخنگوی بومی، در میان زبانهای دنیا مقام نخست را دارد، اما انگلیسی محبوبترین زبان، از نظر آموزش زبان دوم، و رایجترین زبانِ جهان در مناسبات گوناگون بهویژه مبادلات علمی، اقتصادی و تجاری است. علاوه بر انگلیسی، زبانهای اسپانیایی، چینی، روسی، عربی و فرانسوی، زبانهای رسمی سازمان ملل متحد به شمار میروند. انگلیسی، عربی، اسپانیایی، ایتالیایی، روسی، فرانسوی و ترکی به عنوان زبانهای بینالمللی در یونسکو ثبت شدهاند.
کوشش دولتها برای بالا بردن میزان محبوبیت زبان ملی خویش در جهان و بدل ساختن آن به زبانی بینالمللی دغدغۀ آنان را برای رسیدن به اهداف گوناگون ـاز قبیلِ تثبیت موقعیت، افزایش قدرت و بالا بردن امنیت ملّی کشور خویشـ نشان میدهد. در جهان کنونی، برای گسترش نفوذ کشورها، تثبیت موقعیت آنها و حفظ امنیت ملّی، دیگر، روشهای نظامی لزوماً کارساز نیست، بلکه به تأثیرگذاری با ابزار نرم ـبهویژه از طریق عناصر فرهنگیـ بیشتر اعتنا میشود[2]. کوشش بعضی کشورها برای گسترش زبان ملّی خود در جهان را میتوان جزو مقولۀ استفاده از ابزار نرم برای رسیدن به اهداف یادشده تلقی کرد. در بعضی کشورها، نهادها و مؤسساتی رسماً وظیفۀ گسترش زبان ملّی آن کشور را در جهان برعهده دارند. مؤسسۀ گوته در آلمان، سروانتس در اسپانیا، دانته در ایتالیا، بریتیش کنسول در انگلستان و یونس امره در ترکیه از مشهورترین این مؤسساتاند.
مسئولان جمهوری اسلامی ایران در سالهای اخیر به زبان فارسی توجه بیشتری نشان دادهاند. سیاستهای اتخاذشده و تأکید بر اهمیت دیپلماسیِ فرهنگی در جهان امروز و لزوم رویآوردن ایران به این شیوه (ازجمله رک: دربندی، 1393)، از نشانههای این توجه است. در حال حاضر، بنیاد سعدی متولّی رسمیِ گسترش و تقویت زبان فارسی در خارج از ایران است. پیش از تأسیس این بنیاد، نهادها و مراکزی در حوزۀ آموزش زبان فارسی فعالیت میکردند، اما در این زمینه وحدت و تمرکز وجود نداشت. بنیاد سعدی در 1389 تأسیس و فعالیت آن رسماً از اردیبهشت 1392 آغاز شد. از اینرو، مؤسسهای نوپا محسوب میشود. فعالیتهای این بنیاد بر «آموزش زبان فارسی در خارج از ایران» متمرکز شده و دورههای آموزشی آن شامل فارسیآموزی با اهداف مختلف و در سطوح گوناگون، و نیز تربیت مدرّس زبان فارسی است. بنابر اظهارات معاون امور بینالملل این بنیاد، چند راهکار مهم بنیاد برای گسترش زبان فارسی در جهان از این قرار است: 1ـ کوشش برای اینکه زبان فارسی یکی از زبانهای دوم خارجی در مدارس کشورها باشد؛ 2ـ آموزش زبان فارسی به داوطلبان آزاد؛ 3ـ تبلیغ در دانشگاههایی که رشتۀ شرقشناسی دارند با این هدف که دانشجویان از میان چهار زبان حوزۀ شرقشناسی، فارسی را انتخاب کنند؛ 3ـ تبلیغ در دانشگاههای خارجی که رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دارند با این هدف که دانشجویان بیشتری این رشته را بخوانند؛ 4ـ آموزش زبان فارسی به دانشآموزان ایرانیِ مقیم خارج؛ 5ـ ارتباط با انجمنهای غیر دولتیِ آموزش زبان فارسی در خارج از ایران (صادقی، 1395). رئیس بنیاد سعدی مشکلات بودجهای و ارتباطی را از مهمترین مشکلات این بنیاد میداند (همانجا).
3ـ بیتوجهی به زبان فارسی در مذاکرات و اسناد دولتی
در بعضی کشورها ـنظیر فرانسهـ کمتر اتفاق میافتد مقامهای دولتی، هنگام مذاکره و مصاحبه و سخنرانی، به زبانی غیر از فرانسه سخن بگویند، اما علیرغم تعصبی که ما ایرانیان به زبان فارسی نشان میدهیم، بسیاری از مذاکرات دیپلماتیک میان مسئولان ایرانی و کشورهای دیگر به زبان انگلیسی و یا زبان آن کشور انجام میشود. گرچه آشنایی با زبانهای دیگر محسّناتی دارد، که در جای خود باید به آن پرداخت، اما بیتوجهی به زبان فارسی در مصاحبهها و یا مذاکرات و حتی در انتشار اسناد، نشاندهندۀ بیاعتنایی مسئولان کشور به یکی از عناصر انسجام ملّی است. به جز بخش دیپلماتیک، در وزارتخانههایی مانند نفت، راه و شهرسازی و صنعت و معدن و همچنین شرکتهای بزرگ دولتی، مکاتبات و مذاکرات و موافقتنامهها معمولاً به زبانی غیر از زبان فارسی است.
4ـ واحد نبودن دستور خط فارسی
در دستور خط فارسی اختلاف سلیقه بسیار است. در قرن حاضر، عدهای از اهل فن بر این باورند که خط فارسی معایب و اشکالات فراوانی دارد و باید آن را اصلاح کرد یا، در مجموع، آن را به خطی دیگر تغییر داد. عدهای معتقدند خط فارسی را نباید تغییر داد، اما باید قوانین قطعی و دقیقی بر شیوۀ نوشتنِ آن حاکم باشد و نویسندگان از آن قوانین تخطی نکنند. گروهی دیگر طرفدارِ بازگذاشتنِ دست نویسنده در انتخاب شیوۀ نگارشاند (رک: دستور خط فارسی، 1394: 1ـ2). بعضی صاحبنظران معتقدند خط نقش مهمی در پروراندن زبان و تبدیل آن به زبان معیار دارد و اگر فارسی هنوز نتوانسته، آنچنانکه شایسته است، به زبانِ معیار تبدیل شود، به علت آگاهی نداشتن از مبانیِ املای فارسی و پیروی نکردن از شیوۀ املاییِ درست و واحد است (رک: سمیعی، 1391: 223ـ224).
دربارة شیوۀ نگارش خط فارسی، کتابها و مقالات متعددی نوشته شده است.[3] گروهی از سازمانهای انتشاراتی، مراکز پژوهشی، دانشنامهها و مجلاتِ علمی نیز برای نحوۀ نگارش به فارسی شیوهنامههایی تدوین کردهاند. فرهنگستان زبان و ادب فارسی در سال 1381 کتابچة دستور خط فارسی را، با هدف قانونمندی و قاعدهپذیریِ خط فارسی، منتشر کرد. با مقایسة شیوهنامههای گوناگون درمییابیم چندگانگی و اختلاف سلیقه در شیوۀ نگارش خط فارسی بسیار است. فزونی گرفتنِ استفاده از رایانه در نوشتن و توسعۀ فضای مجازی موجب شده است این چندگانگیها و اختلافات بیشتر نمایان گردد و نوعی یکدست نبودن، بیقاعدگی و آشفتگی در نگارش خط فارسی در کتابها و مجلات و سازمانهای گوناگون به چشم خورَد. نگاهی به کتابها، نشریات و سایر آثار منتشرشده نشان میدهد که ناشران و نویسندگان لزوماً از دستور خط فارسی (بر پایۀ مصوّبات فرهنگستان) پیروی نمیکنند و معمولاً شیوههای مصوّب دیگر و نیز شیوههای مختص خود را به کار میبرند و در این زمینه همچنان اختلاف آرا و سلایق بسیار است.
5ـ ضعف مهارتهای نگارشی و رواج شلختهنویسی
در گذشته، سواد ـ در مفهوم توانایی خواندن و نوشتنـ در دسترس گروه معدودی از مردم بود، اما اکنون از شکل اختصاصی و انحصاری بیرون آمده است و بیشترِ افراد جامعه به آموختنِ آن همت میگمارند. بسیاری از کارهای تحقیقی، اداری و حتی روزمرۀ ما با نوشتن پیوند دارد. امروز، با وجود فراوانیِ شمار دانشگاهها و مراکز آموزشی که بخش اعظمِ وظیفۀ سوادآموزی را بر عهده دارند، مهارتهای نگارشیِ دانشآموزان و دانشجویان و دانشپژوهان آشکارا وضعیت نامناسبی دارد. بسیاریْ از نگارش درستِ متنی ساده ناتواناند و چهبسا در برگههای آزمون، نوشتههای تحقیقی و دانشگاهی و نامههای رسمی آنان، غلطهای فاحش املایی و نگارشی به چشم میخورد. ضعفهای فراوان نگارشی از بیماری و آسیبی جدّی در حوزۀ نگارش زبان فارسی خبر میدهد و فقط گریبان دانشجویان را نگرفته است، بلکه میان دانشگاهیان و پژوهندگان و آنان که با نوشتن سروکار دارند، به چشم میخورد.
شلختهنویسی نیز مشکل جدیدی است که باشتاب میان نسل جوان ـبهویژه آنان که بیشتر وقت خود را در فضای مجازی سپری میکنندـ رخنه کرده است. شکستن واژهها ـآن هم بهغلط و بیهیچ قاعدهایـ در نوشتار، غلط نوشتن واژهها به قصد شوخی، مبهمنویسی، جملهبندیهای آشفته و کاربرد تکیهکلامها و تعابیر نادرست از انواع متداول شلختهنویسی است.
برای برطرف کردن این مشکلات، کار جدّی انجام نشده است. حذف درس انشا از مدارس کار صحیحی نبوده است. البته لازم به ذکر است که یکی از اقدامهای مثبتِ تازه انجامشده تعریف گرایش «نگارش و ویرایش» در مقطع کارشناسی ارشد[4] است. امسال در دفترچۀ آزمون سراسری مقطع کارشناسی ارشد برای نخستین بار این گرایش دیده میشود که باید از آن حمایت کرد. اما به طورکلّی، به حوزۀ نگارش کمتوجهی بسیار شده است.
ج) سیاستهای پیشنهادی
گرچه بیشتر مسائل زبان فارسیِ امروز در گذشته مطرح نبود، نگاهی به تاریخ زبان فارسی در دورۀ اسلامی نشان میدهد که در اعصار مختلف، «شکوفایی زبان» با «سیاستهای حاکمان» پیوند داشته است و این زبان در دورههایی تقویت شده است که دولتِ حاکم یا توانا و کشورگشا بوده، یا به سبب عواملی ـهمچون تعصب نژادی، حس ایراندوستی، توجه به خواست بیشترینۀ ایرانیان و به منظورِ حفظ محبوبیت خویش در میان مردمـ سیاست ترویج زبان فارسی و حمایت از آن در پیش گرفته است. در عصر حاضر نیز پاسداری از زبان فارسی و تقویت آن، بدون کمک نهادهای قانونگذار و فعّال در حوزۀ زبان فارسی و نیز بدون سیاستگذاری از جانب دولت، امکانناپذیر یا دستکم بسیار دشوار است. در این بخش از نوشته، با توجه به مشکلاتی که در بخش پیش ذکر شد، راهکارهایی برای حفظ و تقویت زبان فارسی پیشنهاد میشود که، هرچند ممکن است بعضی قبلاً مطرح شده یا جزو اهداف نهادهایی نظیر فرهنگستان زبان و ادب فارسی و بنیاد سعدی آمده باشد، اما تاکنون اجرا نشده است. بهعلاوه، در پایان، پیشنهادهایی طرح میشود که به حوزۀ سیاست خارجی مربوط است.
1ـ واژهگزینی
1ـ1ـ واحد درسی واژهگزینی در دانشگاه
برای فراگیر شدن واژههای جانشین، «آموزش» بنیادیترین و کارآمدترین شیوه است. دانشگاه مهمترین مرکز علمآموزی و علمپروری در کشور است و سزاوار است تلاش برای فراگیر کردن واژههای جانشین از طریق آموزش در دانشگاه آغاز شود. برای این منظور، پیشنهاد میشود درسی با عنوان «آشنایی با واژهگزینی» تعریف گردد. این درس را میتوان به صورت یک واحدی و برای بیشتر رشتهها با توجه به موضوع آن رشته در مقطع کارشناسی یا کارشناسی ارشد عرضه کرد و علاوه بر مباحثی همچون تعریف واژهگزینی، تاریخچۀ آن، اهمیت و ضرورت واژهگزینی، آشنایی با ساختمان واژه در فارسی و راههای واژهگزینی، به معرفی واژههای عمومی و نیز واژههای تخصصی مصوّبِ آن رشته پرداخت. این کار آگاهیِ دانشگاهیان را از فعالیتهای فرهنگستان و شناخت آنها را از واژههای جانشین بالا میبرد و چه بسا موجب شود فکرها و انتقادهای دانشجویان مسیر واژهگزینی را هموارتر سازد. میتوان مدرّسان این رشته را در وهلۀ نخست، از فارغالتحصیلان رشتۀ واژهگزینی و اصطلاحشناسی، و در مرتبۀ بعد زبانشناسی و زبان و ادبیات فارسی برگزید که با مقولۀ واژهسازی و واژهگزینی و فعالیتهای فرهنگستان آشنایی دارند. این طرح در آغاز میتواند با همکاری وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و فرهنگستان در چند دانشگاه به صورت آزمایشی اجرا شود.
1ـ2ـ تعامل نهادها با فرهنگستان
مجلس شورای اسلامی در 1375 قانونِ «ممنوعیت به کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه» را در ایران تصویب کرد. آییننامۀ اجرایی این قانون در 1378 به تصویب هیئت وزیران رسید. در سال 1394 هیئت وزیران این آییننامه را بازنگری و اصلاح کرد. مطابق این قانون، «دستگاههای قانونگذاری، اجرایی و قضایی کشور و سازمانها، شرکتها و مؤسسات دولتی و کلّیۀ شرکتهایی که شمول و قوانین مقررات عمومی بر آنها مستلزم ذکر نام است و تمامی شرکتها، سازمانها و نهادهای مذکور در بند د تبصرۀ 22 قانون برنامۀ دوم توسعه» موظف شدند «از به کاربردن کلمات و واژههای بیگانه در گزارشها و مکاتبات، سخنرانیها، مصاحبههای رسمی خودداری کنند». بهعلاوه، «استفاده از این واژهها بر کلّیۀ تولیدات داخلی اعم از بخشهای دولتی و غیر دولتی که در داخل کشور عرضه میشود ممنوع» اعلام شد. با توجه به تبصرۀ پنجم این قانون، «کارخانهها، کارگاهها و اماکن تولیدی و خدماتی و تجاری موظفاند ظرف مدت دو سال از تاریخ ابلاغ این قانون، اسامی تولیدات و ظرف مدت یک سال نام اماکن خود را به نامها و واژههای غیر بیگانه برگردانند». مطابق تبصرههای دیگر، چاپخانهها، مراکز طبع و نشر، روزنامهها و سایر مطبوعات، صدا و سیمای جمهوری اسلامی ایران موظفاند از این قانون تبعیت کنند. در تبصرۀ هشتم آمده است «تولید و توزیعکنندگان کالاها و صاحبان مراکز کسب و پیشه در صورت تخلف از این قانون» به مجازات محکوم میشوند. «لغو پروانۀ کار» شدیدترینِ مجازاتهاست (رک: قانون ممنوعیت ...، 1375).
با اینکه سالها از تصویب این قانون میگذرد، به نظر میرسد نمونههای سرپیچی از آن بسیار است. چنانکه امروز به جای واژۀ «سرا غذا»، بر تابلو بسیاری از مجموعههای غذایی واژۀ بیگانۀ «فود کورت» آمده است؛ بر تابلو مکانهای شستوشوی خودرو به جای «خودروشویی»، کاربرد «کارواش» رایج است؛ به جای «خوشاب»، «کمپوت» متداول است؛ و مثالهای متعدد دیگر. فرهنگستان دستگاه اجرایی نیست و منطقاً نمیتواند پیگیر تخلفات این حوزه باشد. در تبصرۀ نهم این قانون، وظیفۀ جلوگیری از «نصب و استفاده از علایم به زبان و خط بیگانه توسط مراکز تولید، توزیع و صنوف» به نیروی انتظامی واگذار شده است. مقاومت در برابر واژههایی که فرهنگستان میسازد، موضوع کهنهای است و به آغازین سالهای فعالیت فرهنگستان اول بازمیگردد. چندی پیش که مسئولین آموزش و پرورش تصمیم گرفتند واژههای مصوّب فرهنگستان را وارد کتابهای درسی کند، نیز سیلی از اعتراض و طعنه در مطبوعات و شبکههای اجتماعی ـبهویژه به واژههای حوزۀ زیستشناسیـ جاری شد. واژهها بهسادگی جایگزین نمیشوند و رواج نمییابند. درست است که واژههای مصوّب را نمیتوان بهزور به مردم تحمیل کرد، اما وقتی واژهای جانشین میشود، دستکم باید احکامی وجود داشته باشد که ادارات ثبت شرکتها، اتحادیههای مسئول صدور پروانۀ کسب و سایر جوازدهندگان و نیز نهادها و دستگاههای دیگر در نامگذاریها از قواعد مصوّب پیروی کنند. مراجع قانونگذار کشور باید سیاستی اتخاذ کنند که قانون در اینباره به اجرا درآید. پیشنهاد میشود فرهنگستان شورای پیگیری مصوّبات حوزۀ زبان فارسی بهویژه واژهگزینی نیز داشته باشد و با نهادهای دیگر به تعامل بیشتر بپردازد.
2ـ گسترش زبان فارسی
2ـ1ـ آموزش از راه دور
در اساسنامۀ بنیاد سعدی بر این مسئله تأکید شده است («اساسنامۀ بنیاد سعدی»، 1389). بهمنظورِ فراهم آوردن فرصت فارسیآموزی برای مخاطبان بیشتر، لازم است راهاندازی بخش آموزشهای الکترونیکی جزو برنامهها و اقدامات فوری این بنیاد قرار گیرد و به یاریِ تکنولوژیهای نوین، دورههای آموزشی مجازی یا آموزش از راه دور زبان فارسی برگزار شود.
2ـ 2ـ اقدامهای تشویقی
از جمله اقدامهای تشویقی، حمایت از ترجمۀ متون شاخص ادبی فارسی به زبانهای دیگر است. پیشنهاد میشود بنیاد سعدی هرسال، ضمن فراخوانی بینالمللی، محققان و مترجمان را به ترجمۀ یک یا چند عنوان از آثار مهم ادبیات فارسی به زبانهای بیگانه دعوت کند و جایزهای برای ترجمههای برتر در نظر بگیرد.[5] برگزاری المپیاد ادبی در سطح بینالمللی نیز از دیگر اقدامهای تشویقی مؤثر است که در اساسنامۀ بنیاد سعدی (همانجا) هم بر آن تأکید شده است. المپیاد ادبی در حال حاضر در دو سطح دانشآموزی و دانشجویی در داخل ایران برگزار میشود. هدف اصلی از برگزاری المپیاد شناسایی استعدادهای برتر و کمک کردن به شکوفایی آنهاست. ایران میتواند بانی المپیاد بینالمللی ادبیات در سطح دانشجویی برای غیر فارسیزبانان و بنیاد سعدی برگزارکنندۀ آن باشد. این اقدام، به دلیل جنبۀ تشویقی و حمایتی، به گسترش زبان و ادبیات فارسی کمک میکند.
2ـ3ـ دورۀ فرعی آشنایی با ادبیات فارسی
دورۀ فرعی[6] را میتوان در آن دسته از دانشگاههای خارج از ایران پایهگذاری کرد که آموزش زبان فارسی در آنها دایر است. سرفصل درسها و مواد درسی باید بهگونهای تعریف شود که با توانایی زبانآموزان تناسب داشته باشد و، در ضمن، آنها را با جلوههای مختلف ادبیات ایران آشنا سازد. دورههای فرعی را میتوان به صورت اختصاصیتر و با موضوعات محدودتر نیز تعریف کرد. مناسب است بنیاد سعدی و معاونت گسترش زبان فارسی در وزارت علوم برای راهاندازی این دورهها برنامهریزی و اقدام کنند.
2ـ4ـ آزمون فارسی به عنوان زبان بیگانه
به این مطلب نیز در اساسنامۀ بنیاد سعدی (همانجا) اشاره شده است. در دنیای امروز، سالهاست با برگزاری آزمونهایی میزان توانایی داوطلبان ورود به دانشگاه در زبان انگلیسی و سایر زبانها سنجیده میشود. در باب زبان فارسی نیز شایسته است چنین آزمونهای استانداردی تعریف و مصوب کرد و چنان باشد که دانشجویان خارجی و نیز ایرانیان مقیم خارج که قصد تحصیل در ایران دارند، ابتدا نمرۀ قبولی این آزمون را کسب کنند.
2ـ5ـ حمایت از گرایش آموزش زبان فارسی در دانشگاههای خارجی
در حال حاضر این گرایش در مقطع کارشناسی ارشد در بعضی دانشگاههای ایران دایر است. تبلیغ برای راهاندازی این گرایش در دانشگاههای جهان ـبهویژه دانشگاههایی که در آنها رشتۀ زبان و ادبیات فارسی دایر استـ پیشنهاد میشود.
2ـ6ـ تأسیس شورای جهانی گسترش زبان فارسی
هرچند فعالیتهای بنیاد سعدی نشان میدهد که مسئولان این بنیاد با کشورهای فارسیزبان در پارهای موارد همکاری داشتهاند، اما به نظر میرسد تشکیل شورای جهانی متشکل از نمایندگان ایران، افعانستان، تاجیکستان و استادانی از هند و پاکستان و سایر نقاط برای چارهاندیشی در باب آیندۀ زبان فارسی مناسب است.
3ـ مهارتهای نگارشی و دستور خط فارسی
3ـ1ـ آموزش نگارش
اُفتِ مهارتهای نگارشی میان تحصیلکنندگان و تحصیلکردگان دلایل متعددی دارد. چنانکه احمد سمیعی (گیلانی) در مقالهای تأکید ورزیده است، یکی از مهمترین دلایل آن دسترسی نداشتن به آموزش مهارتهای نگارشی است (1389: 6). امروزه، آموزش مهارتهای نگارشی چه در مدارس و چه در دانشگاهها وضعیت نامطلوبی دارد. انشا از برنامة درسی حذف شده است. جز رشتۀ زبان و ادبیات فارسی، در کمتر رشتۀ دانشگاهی، درسی به مباحث آیین نگارش فارسی اختصاص دارد. ادبیات فارسی عمومی ـکه میتوان بخشی از آن را به آموزش مهارتهای نگارشی اختصاص دادـ در دانشگاهها بیشتر جنبهای تشریفاتی یافته است و چه از جانب برنامهریزان و چه دانشگاهیان، جدّی تلقی نمیشود. شمار بسیارِ دانشجویان در کلاسهای ادبیات فارسی عمومی با ماهیت کارگاهی و عملیِ درس نگارش سازگار نیست. «آموزش صحیح» راه حل اصلی و اساسی مسئلۀ «افت مهارتهای نگارشی» است. این تصور نادرست رواج دارد که نگارش متعلق به رشتۀ زبان و ادبیات فارسی است؛ حال آنکه نوشتن برای همۀ آنان که به نوعی با دانشآموزی و دانشاندوزی سر و کار دارند و بسیاری که در سازمانها و ادارات کار میکنند، ضروری است و بنابراین، گروه وسیعی از باسوادان جامعه به آموختن این مهارت و توانایی به کارگیری آن نیاز دارند. پیشنهاد میشود برنامهریزان آموزش و پرورش درس انشا را در مدارس احیا کنند و بهویژه برای معلمان این درس دورههای آموزشی آیین نگارش تدارک بینند. در دانشگاه نیز دو واحد درسی اجباری یا پیشنیاز به «آیین نگارش فارسی» اختصاص داده شود.
3ـ2ـ آزمون سنجش مهارتهای نگارشی
آزمونهای سراسری در ایران به صورت چهار گزینهای برگزار میشود. حتی آزمون دکتری نیز که برگزاری آن سالها در اختیار دانشگاهها و غالباً به صورت تشریحی بود، امروزه به صورت متمرکز و تستی برگزار میشود. این روش از جمله عواملی است که به کاهش مهارتهای نگارشی محصلان صدمه زده است. در آزمونهای سنجش مهارت زبانهای بیگانه غالباً بخشی به نگارش اختصاص دارد و داوطلب باید مطلبی در باب یک موضوع بنویسد. اکنون، آزمونهای سنجش زبان انگلیسی بیش از سایر زبانها داوطلب دارد. دانشجویانی که میخواهند نمرۀ قبولی چنین آزمونهایی را کسب کنند، مهارتهای نگارش به زبان انگلیسی را در خود تقویت میکنند. به جرئت میتوان گفت دانشجویان ایرانی شرکتکننده در این آزمونها در نگارش به زبان انگلیسی بهمراتب بیش از فارسی تبحر دارند و به نوشتار انگلیسی بیش از فارسی مسلطاند. یکی از راهکارهای تقویت مهارتهای نگارشی به فارسی این است که در آزمونهای سراسری همۀ مقاطع بخشی به نگارش اختصاص داده شود و داوطلبان ملزم به نوشتن یادداشت یا مقالۀ کوتاهی به زبان فارسی با رعایت قواعد نگارشی و ویرایشی آن باشند.
3ـ3ـ تدوین شیوهنامۀ فرهنگستان و ترویج آن
با توجه به پراکندگی و اختلاف در نوشتن خط فارسی و وجود شیوههای گوناگون، شایسته است فرهنگستان شیوهنامۀ جامعی تدوین کند که علاوه بر دستور خط، در باب شکل ظاهری نوشته، شیوۀ ارجاعدهی، کاربرد نشانهگذاری و... قوانینی عرضه کند. شاید بهترین راهِ جلب نظرهای گوناگون این باشد که در تدوین چنین شیوهنامهای، تا آنجا که ممکن است، در موارد متعدد چندین شیوۀ درست را پیشنهاد کرد و دست نویسندگان را برای انتخاب بازگذاشت. چنانکه در حال حاضر نیز دستور خط فارسی (مصوّب فرهنگستان) در بعضی موارد (نظیر جدا نوشتن یا به هم پیوسته نوشتن «ها»ی جمع به واژۀ پیش از خود، یا گذاشتن تشدید در همۀ موارد یا فقط مواردی که احتمال اشتباهخوانی وجود دارد) اختیار را به نویسندگان میدهد. بهعلاوه، به نظر میرسد باید مدرّسانی از جانب فرهنگستان در دانشگاهها، مراکز پژوهشی و... کارگاههای آموزشی برگزار کنند و دستور خط یا شیوهنامۀ فرهنگستان را به دانشجویان، استادان، پژوهشگران و... آموزش دهند. بهعلاوه، وزارت فرهنگ و ارشاد سیاستی در پیش گیرد که ناشران ملزم به رعایت شیوهنامۀ فرهنگستان باشند و بخشی در وزارت فرهنگ و ارشاد بر این مسئله نظارت کند.
4ـ لزوم توجه به زبان فارسی در سیاست خارجی
علاوه بر پیشنهادهای ذکرشده، تصمیمگیران و فعّالان عرصۀ روابط خارجی نیز باید بیشتر به زبان فارسی اعتنا کنند. منظور از روابط خارجی، تمام مذاکرات و مکاتبات و دید و بازدیدها و پیمانها و مقاولهنامههای یک کشور با محیط پیرامون خود است. در اینباره پیشنهادهای زیر به نظر میرسد:
4ـ1ـ آموزش زبان فارسی به دیپلماتهای خارجی
تاریخ دیپلماسی نشان میدهد که دیپلماتهای آشنا به زبان کشوری که در آن مأموریت دارند، در حفظ منافع ملی کشور خویش بیشتر موفق بودهاند. در بعضی از کشورها، آشنایی با زبان کشور مقصد، پیشنیازِ اعزام دیپلمات به آن کشور است. در دوران پس از انقلاب اسلامی تاکنون، همۀ سفیرانِ اتحاد شوروی و جمهوری فدراتیو روسیه با زبان فارسی آشنایی کامل داشتهاند.
بیتردید، دیپلماتها باید به زبان رایج کشوری که در آن زندگی میکنند، آشنا باشند یا دستکم در سخن گفتن و نوشتن به زبان بینالمللیِ مذاکرات سیاسی، یعنی انگلیسی، تبحر داشته باشند، اما میتوان دیگران را به آموختن فارسی تشویق کرد. سرمایهگذاری برای آشناییِ دیپلماتهای خارجی مقیم تهران و دیگر شهرهای ایران با زبان فارسی اهمیت دارد. گرچه مرکز بینالمللی آموزش زبان فارسی مؤسسۀ لغتنامۀ دهخدا در طول دوران فعالیت خود، گاه برای دیپلماتهای خارجی نیز دورههای آموزشی برگزار کرده است، اما نیازهای سفیران، نمایندگان سیاسی دیگر کشورها، مدیران شرکتهای خارجی در تهران متنوع است و نیازمند سیاستگذاری برای عرضۀ برنامهها و بستههای گوناگون آموزش زبان فارسی است. پیشنهاد میشود وزارت امور خارجه و بنیاد سعدی در اینباره برنامهریزی کنند.
4ـ2ـ ضرورت آموزش زبان فارسی به فرزندان دیپلماتهای ایرانی خارج از کشور
سالهاست که دیگر دولت ایران فرزندان دیپلماتهای ایرانی مقیم کشورهای دیگر را به تحصیل در مدارس ایرانی مجبور یا دستکم تشویق نمیکند. بعضی از آنان که، پس از پایان دورۀ مأموریت والدین، برای ادامۀ تحصیل به ایران میآیند، در نوشتن به زبان فارسی مشکل جدّی دارند. شایسته است دولت در این زمینه سیاستهای تشویقی و تنبیهی همراه با هم داشته باشد.
4ـ3ـ پافشاری مسئولان رسمی کشور به فارسی سخن گفتن و نوشتن
نگاهی به اسناد تاریخی ایران نشان میدهد که غالباً از همۀ قراردادها، پیمانها و مقاولهنامههای متبادل میان ایران و دیگر کشورها، نسخهای به زبان فارسی در آرشیوها موجود است. امروزه این مسئله کمتر در کانون توجه است. بهعلاوه، بعضی مسئولان کشور گاه یا غالباً به زبانهای دیگر مذاکره میکنند یا در مصاحبهها به زبان دیگر سخن میگویند. شایسته است مسئولان کشور بر سخن گفتن به فارسی در مذاکرات و مصاحبهها و سخنرانیها پافشاری کنند. این کار نوعی ارج گزاردن به زبان فارسی و هویت ملّی ایران، به هنگام حضور در محافل خارجی است.
نتیجه
زبان و خط فارسی یکی از عناصر فرهنگی حاکم بر زندگی فارسیزبانان و ازجمله ایرانیان است. میان «توسعۀ ایران» و «توسعه و تقویت زبان فارسی» پیوندی نزدیک برقرار است و سیاستگذاری در حوزۀ زبان فارسی با هدف تقویت کردن و توانمند ساختن این زبان در روزگار معاصر امری بایسته و ضروری است.
تأسیس فرهنگستان زبان و ادب فارسی، تأسیس بنیاد سعدی و سایر مراکز آموزش زبان فارسی، راهاندازی معاونت گسترش زبان فارسی در وزارت علوم، تحقیقات و فناوری و اعزام استادان به خارج از ایران با هدف آموزش زبان فارسی، تعریف رشتۀ دانشگاهی آموزش زبان فارسی به غیر فارسیزبانان، تعریف رشتۀ زبان و ادبیات فارسی در دانشگاه، تعریف گرایش «نگارش و ویرایش» در دانشگاه، تدریس درسهای زیرمجموعۀ زبان و ادبیات فارسی در مدرسه و دانشگاه از جمله اقدامهای مهم سیاستی برای حمایت از زبان فارسی در سالهای اخیر بوده است. علیرغم کوششهای صورتگرفته، در عرصههای فوق چند مشکل عمده به چشم میخورد. بعضی از این مشکلات عبارتاند از:
ـ شمار قابلتوجهی از واژههایی که فرهنگستان برگزیده و پیشنهاد کرده است، میان مردم و در محافل علمی و تخصصی رواج نیافته است.
ـ احساسِ نیاز به آموختن زبان فارسی به منزلۀ زبان دومِ بیگانه و اشتیاق به یادگیری آن در دنیای معاصر کمرنگ است.
ـ دستور خط فارسی یکپارچه نیست و کتابچۀ دستور خط فارسی که فرهنگستان در اینباره منتشر کرده است، مبنای کار بسیاری از نویسندگان، نشریات، ناشران، نهادها و... نیست.
ـ مهارتهای نگارشی دانشآموزان، دانشجویان، نویسندگان عرصههای گوناگون و بسیاری که به نوعی با نوشتن سر و کار دارند، در سالهای اخیر اُفتِ بسیار کرده و شلختهنویسی متداول شده است.
در این مقاله، راهکارهای زیر برای برطرف ساختن مشکلات فوق عرضه شد:
1ـ تدریس درس «آشنایی با واژهگزینی» در دانشگاهها؛
2ـ راهاندازی شورای پیگیری مصوّبات فرهنگستان و تعامل نهادها با فرهنگستان؛
3ـ اقدام به آموزش زبان فارسی از راه دور؛
4ـ اقدامهای تشویقی از جمله حمایت از ترجمۀ متون شاخص ادبی فارسی به زبانهای دیگر و برگزاری المپیاد ادبی در سطح بینالمللی؛
5ـ حمایت از راهاندازی دورۀ فرعی آشنایی با ادبیات فارسی در دانشگاههای جهان؛
6ـ برگزاری آزمون تعیین سطح فارسی برای دانشجویان خارجی و نیز ایرانیان مقیم خارج که قصد تحصیل در ایران دارند؛
7ـ حمایت از راهاندازی گرایش آموزش زبان فارسی در دانشگاههای خارجی؛
8ـ تأسیس شورای جهانی گسترش زبان فارسی؛
9ـ احیای درس انشا در مدارس؛
10ـ برگزاری دورههای آموزشی آیین نگارش برای معلمان انشا؛
11ـ اختصاص دادن دو واحد درسی اجباری یا پیشنیاز به «آیین نگارش فارسی» در دانشگاه؛
12ـ افزودن آزمون سنجش مهارتهای نگارشی به آزمون سراسری؛
13ـ تدوین شیوهنامۀ جامع فرهنگستان و کمک به ترویج آن؛
14ـ استفاده از زبان فارسی در مذاکرات دیپلماتیک؛
15ـ ضرورت آموزش زبان فارسی به فرزندان دیپلماتهای ایرانی خارج از کشور؛
16ـ پافشاری مسئولان رسمی کشور به فارسی سخن گفتن و نوشتن.
کتابنامه
آشوری، داریوش. (1392). زبان باز: پژوهشی دربارهی زبان و مدرنیّت. چاپ 2. تهران: مرکز.
«آییننامۀ اجرایی قانون ممنوعیت به کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه». (1378). مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی.
ابوالقاسمی، محسن. (1381). تاریخ مختصر زبان فارسی. چاپ 3. تهران: کتابخانۀ طهوری.
«اساسنامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی». (1368 تا 1383). فرهنگستان زبان و ادب فارسی. (3/11/1391).
«اساسنامۀ بنیاد سعدی». (1389). بنیاد سعدی. (تاریخ دسترسی: 15/10/95).
اشتریان، کیومرث. (1376). «علوم سیاستگذاری و دستاوردهای آن برای ایران». مجلۀ دانشکدۀ حقوق و علوم سیاسی (دانشگاه تهران). شمارۀ 37 (تابستان). صص 159ـ170.
حبیبی، حسن. (1387). «سرگذشت واژهگزینی در فرهنگستان زبان و ادب فارسی از آغاز تا کنون». نامۀ فرهنگستان. شمارۀ 37 (بهار). صص 2-27.
خانلری، پرویز. (1391). تاریخ زبان فارسی. چاپ 9 (اولین چاپ یک جلدی). تهران: فرهنگ نشر نو.
داوری اردکانی، نگار. (1384). «صاحبنظران ایرانی و زبان فارسی». نامۀ پارسی. سال 10. شمارۀ 3 (پاییز). صص 3-27.
دربندی، سیدمحمدرضا. (1393). «گسترش زبان فارسی یکی از محورهای دیپلماسی فرهنگی است» (گفتوگوی اختصاصی با سیدمحدرضا دربندی). (21/8/93).
دستور خط فارسی: مصوب فرهنگستان زبان و ادب فارسی. (1394). چاپ 13. تهران: فرهنگستان زبان و ادب فارسی (نشر آثار).
سمیعی (گیلانی)، احمد. (1389). «افت آموزش مهارت نگارشی در مدارک». نامۀ فرهنگستان. سال 11. شمارۀ 44 (زمستان). صص 2ـ7.
ـــــــــــــــ (1391). نگارش و ویرایش. چاپ 12. تهران: سمت.
صادقی، کمال. (1395). «وضعیت گسترش زبان فارسی در جهان». خبرگزاری مهر. (28/4/1395).
«اساسنامۀ فرهنگستان زبان و ادب فارسی». (1368 تا 1383). فرهنگستان زبان و ادب فارسی. (3/11/1391).
«قانون ممنوعیت به کارگیری اسامی، عناوین و اصطلاحات بیگانه». (1375). مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی. (17/10/1395).
ملکی، عباس. (1393). سیاستگذاری انرژی. چاپ 1. تهران: نشر نی.
Nye, Joseph. (2004). Soft Power: The means to success in World Politics; New York: PBS Publications.
Windfuhr, Gernot, ed. (2009). The Iranian Languages. London and New York: Routledge.
2. دربارۀ خواستههای زبانی جوامع در برخورد با جهان مدرن رک: آشوری، داریوش. (1392). زبان باز: پژوهشی دربارهی زبان و مدرنیّت. چاپ 2. تهران: مرکز.
[2]. Look at: Nye, Joseph. (2004). Soft Power: The means to success in World Politics; New York: PBS Publications.
3. از جمله، رک: املا، نشانهگذاری، ویرایش نوشتۀ خسرو فرشیدورد؛ شیوۀ املای فارسی مرکز نشر دانشگاهی؛ فرهنگ املایی و دستور خط و املای فارسی: بر پایة مصوّبات فرهنگستان زبان و ادب فارسی نوشتۀ جعفر شعار.
4. رشتۀ زبان و ادبیات فارسی یکی از قدیمترین رشتههای دانشگاهی ایران است. این رشته تا سالها در دانشگاهها به صورت محض ارائه میشد. چند سال قبل، کمیتهای در وزارت علوم شکل گرفت که نتیجۀ جلسات و مصوبات آن ایجاد گرایشهایی در رشتۀ ادبیات فارسی بود. در اینجا به نقدها و انتقادهایی که پس از راهاندازی گرایشها طرح شد، نمیپردازیم. اما اگر قرار باشد، رشتۀ زبان و ادبیات فارسی شاخهها و گرایشهایی داشته باشد یا کرسیهای تخصصی برای آن تعریف شود، شایسته است یکی از آنها به «نگارش و ویرایش» اختصاص یابد.
5. مؤسسۀ گوته هم به این شیوه عمل میکند.
6. معادل Minor در انگلیسی است. دورۀ فرعی شامل تعداد مشخص و محدودی از واحدهای اصلی و مهم یک رشتۀ تحصیلی است. در بسیاری از دانشگاههای بزرگ جهان دایر است و دانشجویان، با داشتن شرایطی، میتوانند در این دوره ثبتنام کنند و در کنار رشتۀ تحصیلی خود، واحدهای درسی رشتۀ دیگری را به صورت فشرده مطالعه کنند. در سالهای اخیر، دورۀ فرعی در شمار اندکی از دانشگاههای ایران ـازجمله دانشگاه صنعتی شریف- برگزار میشود.